Ma veine : شاهرَگ من
Ma veine : شاهرَگمن
برهان:الان بهت نشون میدم
گوشیشو اورد و پرت کرد جلوم چند تا عکس بود ک من توبغل یک پسره بودم
مائده: اینا فیکه تو باور کردی؟واقعا ک؟
برهان: این پیام ها چی این کادوهاااا چی ساعت ها تاریخ این همونایی ک وقتی تنهایی بیرون میرفتی
مائده: بخدا به جان اینا من بهت خیانت نکردم
برهان:اسم بچه هایی منو به اون دهن کثیفت نیار
اینو گفت از اتاق رفت بیرون دیدم بچه هامو ورداشت
مائده:بچه هامو کجا میبریی برهان
برهان:میبرمشون تا موقعی ک ازت طلاق بگیرم
مائده:بده بچه هاموو بدههه لامصب
منو هول داد بچه هارو سوار ماشین کرد رفت قلبم داشت از تو کاسه درمیومد یعنی چی این چی بود وسط زندگیمون وسط خونه افتادم
(۲هفته بعد)
(برهان)
بچه هارو اورده بودم هتل باورم نمشد ک مائده بهم خیانت کرد بچه ها خواب بودن ک اروم گریه م گرفت داشتم عکس هایی خودمو مائده رو نگاه میکردم دلم براش واقعا تنگ شده بود،یک نوتیف پیام امد بازش کردم
پیام:قشنگ زندگیتو خراب کردم واقعا ک چقدر زود باوری اون عکس ها پیام ها فیک بود فقط میخواستم زندگیت نابود بشه ک شد،مائده جونت مرد
یعنی چی ک مائده مرد سریع بچه هارو بغل کردم تو ماشین گذاشتم رفتیم به سمت خونه در وا کردم ک هرچی مائده رو صدا زدم جوابی نشنیدم وارد خونه شدم دیدم در حمام بازه رفتم نزدیک ک دیدم مائده رگشو زده و حمام غرق خون،رفتم پیشش و زنگ زدم به امبولانس و بردنش
دکتر:نبضش خیلی کم میزنه باید بهش شک بدیم
مائده رو بردن تو یک اتاق و چند تا چیز به قفسه سینش وصل کردن و هی بهش شوک برقی میدادن
پرستار:نبضش خیلی خیلی پایین امده
یک بار دیگ بهش شک دادن ولی با ولتاژ بالا ک یکدفعه قلبش وایستاد و دیگ نبض نزد تا اینو دیدم خون به مغزم نرسید بدو بدو داخل اتاق رفتم ک پرستار ها منو گرفتنن
برهان:مائده نه نههههههه تو نروو مائده
دستشو گرفتم و سرشو بوسیدم....
برهان:الان بهت نشون میدم
گوشیشو اورد و پرت کرد جلوم چند تا عکس بود ک من توبغل یک پسره بودم
مائده: اینا فیکه تو باور کردی؟واقعا ک؟
برهان: این پیام ها چی این کادوهاااا چی ساعت ها تاریخ این همونایی ک وقتی تنهایی بیرون میرفتی
مائده: بخدا به جان اینا من بهت خیانت نکردم
برهان:اسم بچه هایی منو به اون دهن کثیفت نیار
اینو گفت از اتاق رفت بیرون دیدم بچه هامو ورداشت
مائده:بچه هامو کجا میبریی برهان
برهان:میبرمشون تا موقعی ک ازت طلاق بگیرم
مائده:بده بچه هاموو بدههه لامصب
منو هول داد بچه هارو سوار ماشین کرد رفت قلبم داشت از تو کاسه درمیومد یعنی چی این چی بود وسط زندگیمون وسط خونه افتادم
(۲هفته بعد)
(برهان)
بچه هارو اورده بودم هتل باورم نمشد ک مائده بهم خیانت کرد بچه ها خواب بودن ک اروم گریه م گرفت داشتم عکس هایی خودمو مائده رو نگاه میکردم دلم براش واقعا تنگ شده بود،یک نوتیف پیام امد بازش کردم
پیام:قشنگ زندگیتو خراب کردم واقعا ک چقدر زود باوری اون عکس ها پیام ها فیک بود فقط میخواستم زندگیت نابود بشه ک شد،مائده جونت مرد
یعنی چی ک مائده مرد سریع بچه هارو بغل کردم تو ماشین گذاشتم رفتیم به سمت خونه در وا کردم ک هرچی مائده رو صدا زدم جوابی نشنیدم وارد خونه شدم دیدم در حمام بازه رفتم نزدیک ک دیدم مائده رگشو زده و حمام غرق خون،رفتم پیشش و زنگ زدم به امبولانس و بردنش
دکتر:نبضش خیلی کم میزنه باید بهش شک بدیم
مائده رو بردن تو یک اتاق و چند تا چیز به قفسه سینش وصل کردن و هی بهش شوک برقی میدادن
پرستار:نبضش خیلی خیلی پایین امده
یک بار دیگ بهش شک دادن ولی با ولتاژ بالا ک یکدفعه قلبش وایستاد و دیگ نبض نزد تا اینو دیدم خون به مغزم نرسید بدو بدو داخل اتاق رفتم ک پرستار ها منو گرفتنن
برهان:مائده نه نههههههه تو نروو مائده
دستشو گرفتم و سرشو بوسیدم....
۷.۷k
۲۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.