بر روی آب ها
#بر_روی_آب_ها
#پارت1
لوفی و گروهش داشتن توی جزیره ای که تازه بهش رسیده بودن قدم میزدن و میگشتن
نامی:لوفییی انقد گوشت نخر پول هامون تموم شدددد
سانجی:با نگاه(♥ω♥*) نامی چانننننن
زورو:بیا اینور آشغال پز
سانجی: با کی بودی کله بروکلی
چوپر:عه دعوا نکنید
اوزوپ:راس میگه تمومش کنید
لوفی:کم داریم
همه باهم:چی؟
لوفی:میگم....ینفر و بیاریم تو گروهمون مبارزه بلد باشه و کمکمون کنه
همه:خوبه
رفتن به سمت یه کافه تا ی چیزی بخورن که متوجه شدن داخل اون کافه دعواست
نامی:اینجا دعوا عه بیا بریم یجا دیگه
لوفی:نه، شاید کمک بخوان
و رفتن و روی ی میز نشستن
فروشنده:زنیکه به تو چه که من به هرکی چقد نوشیدنی میدم؟
ا/ت:اون به تو..... بری پول داده و تو باید همون قدر بهش نوشیدنی بدی نه کمتر
فروشنده:زنیکه مثل اینکه حالیت نمیشه و خواست یه سیلی محکم بهش بزنه
که ا/ت دستش رو نگه میداره و پرت میکنه اونور
ا/ت کمر فروشنده رو میگیره و پرتش میکنه به سمت دیوار
صدای شکسته شدن استخوان های فروشنده
قابل شنیدن بود
بعد ا/ت رفت جلو و یقه فروشنده رو گرفت و گفت :برای این آقا به اندازه ی پولش نوشیدنی بریز
فروشنده با ترس:با.با.باشه
اعضای کلاه حصیری:(@・Д・@)??
ا/ت خواست از کافه خارج شه که لوفی صداش زد:هی هی خانومم
ا/ت به سمت لوفی با لبخند مهربون برگشت:بله؟
لوفی:ما دزد های دریایی کلاه حصیری هستیم
میشه به گروه ما ملحق شی؟
ا/ت:اولش چشاش درشت شد بعدش ذوق کرد و با خوشحالی گفت:آرهه حتمااا، چیکار می تونم بکنم؟
لوفی:ما ب ی مبارز نیاز داریم که کمکمون کنه تو هم که مبارزه ت خوبه
ا/ت:حتمااا
لوفی بیا بریم تو کشتی تا با بقیه آشنات کنم
ا/ت:باشه
و به سمت کشتی حرکت کردن
لوفی :من لوفیم کاپتان
این زوروعه شمشیر زنمون
زورو:خوش اومدی
ا/ت:خیلی ممنون، من عاشق شمشیر زنی هستم، میشه بهم یاد بدی؟
زورو:پوزخند_آره حتما
لوفی:اینم سانجیه، آشپز
سانجی: با قیافه ی (♥ω♥*)عجب بانوی با کمالاتی خوش اومدی عزیز دللل
ا/ت:تک خنده_ممنون
لوفی:اینم نامیه، مسیر یاب
نامی:خوش اومدی با لبخند_
ا/ت:ممنونم
اینم روبینه، تاریخ دان
ا/ت:وای من عاشق تاریخم میشه درموردش باهام صحبت کنی؟
روبین:خوش اومدی، حتما خوشحال میشم
لوفی:اینم اوزوپه، تیر انداز، وسیله هم اختراع میکنه و درست میکنه
ا/ت:واوو خیلی باحاله اوزوپ
اوزوپ:هه ممنون، خوش اومدی
لوفی:اینم چوپره،دکتر
چوپر:خوش اومدی
ا/ت :خیلی ممنون
(بقیه اعضای کلاه حصیری نیستن دیه همین اصلیا)
ا/ت:منم ا/ت هستم، ا/ت ا/ف
همه: خوشبختیم
لوفی :خب بریم ناهااار....
پایانننننن
احساس میکنم خوب شده
برای پارت بعدی 10 لایک 5 کامنت
ببینم چی میکنید 🚶🏼♀️
بوز بهتون باییی
#پارت1
لوفی و گروهش داشتن توی جزیره ای که تازه بهش رسیده بودن قدم میزدن و میگشتن
نامی:لوفییی انقد گوشت نخر پول هامون تموم شدددد
سانجی:با نگاه(♥ω♥*) نامی چانننننن
زورو:بیا اینور آشغال پز
سانجی: با کی بودی کله بروکلی
چوپر:عه دعوا نکنید
اوزوپ:راس میگه تمومش کنید
لوفی:کم داریم
همه باهم:چی؟
لوفی:میگم....ینفر و بیاریم تو گروهمون مبارزه بلد باشه و کمکمون کنه
همه:خوبه
رفتن به سمت یه کافه تا ی چیزی بخورن که متوجه شدن داخل اون کافه دعواست
نامی:اینجا دعوا عه بیا بریم یجا دیگه
لوفی:نه، شاید کمک بخوان
و رفتن و روی ی میز نشستن
فروشنده:زنیکه به تو چه که من به هرکی چقد نوشیدنی میدم؟
ا/ت:اون به تو..... بری پول داده و تو باید همون قدر بهش نوشیدنی بدی نه کمتر
فروشنده:زنیکه مثل اینکه حالیت نمیشه و خواست یه سیلی محکم بهش بزنه
که ا/ت دستش رو نگه میداره و پرت میکنه اونور
ا/ت کمر فروشنده رو میگیره و پرتش میکنه به سمت دیوار
صدای شکسته شدن استخوان های فروشنده
قابل شنیدن بود
بعد ا/ت رفت جلو و یقه فروشنده رو گرفت و گفت :برای این آقا به اندازه ی پولش نوشیدنی بریز
فروشنده با ترس:با.با.باشه
اعضای کلاه حصیری:(@・Д・@)??
ا/ت خواست از کافه خارج شه که لوفی صداش زد:هی هی خانومم
ا/ت به سمت لوفی با لبخند مهربون برگشت:بله؟
لوفی:ما دزد های دریایی کلاه حصیری هستیم
میشه به گروه ما ملحق شی؟
ا/ت:اولش چشاش درشت شد بعدش ذوق کرد و با خوشحالی گفت:آرهه حتمااا، چیکار می تونم بکنم؟
لوفی:ما ب ی مبارز نیاز داریم که کمکمون کنه تو هم که مبارزه ت خوبه
ا/ت:حتمااا
لوفی بیا بریم تو کشتی تا با بقیه آشنات کنم
ا/ت:باشه
و به سمت کشتی حرکت کردن
لوفی :من لوفیم کاپتان
این زوروعه شمشیر زنمون
زورو:خوش اومدی
ا/ت:خیلی ممنون، من عاشق شمشیر زنی هستم، میشه بهم یاد بدی؟
زورو:پوزخند_آره حتما
لوفی:اینم سانجیه، آشپز
سانجی: با قیافه ی (♥ω♥*)عجب بانوی با کمالاتی خوش اومدی عزیز دللل
ا/ت:تک خنده_ممنون
لوفی:اینم نامیه، مسیر یاب
نامی:خوش اومدی با لبخند_
ا/ت:ممنونم
اینم روبینه، تاریخ دان
ا/ت:وای من عاشق تاریخم میشه درموردش باهام صحبت کنی؟
روبین:خوش اومدی، حتما خوشحال میشم
لوفی:اینم اوزوپه، تیر انداز، وسیله هم اختراع میکنه و درست میکنه
ا/ت:واوو خیلی باحاله اوزوپ
اوزوپ:هه ممنون، خوش اومدی
لوفی:اینم چوپره،دکتر
چوپر:خوش اومدی
ا/ت :خیلی ممنون
(بقیه اعضای کلاه حصیری نیستن دیه همین اصلیا)
ا/ت:منم ا/ت هستم، ا/ت ا/ف
همه: خوشبختیم
لوفی :خب بریم ناهااار....
پایانننننن
احساس میکنم خوب شده
برای پارت بعدی 10 لایک 5 کامنت
ببینم چی میکنید 🚶🏼♀️
بوز بهتون باییی
۴.۷k
۱۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.