Lucky-bloody
Lucky-bloody#
پارت ۵۹
+یعنی سه ساعت دیگه
-سه ساعت و نیم
+خب حالا
-باید بریم آرایشگاه
با تعجب روتو میکنی بهش
+چی؟
-بحث نکن وقت نداریم
میره سمت ماشین و درو باز میکنه
-بشین
+مثل پرنسسا رفتار میکنی باهام امروز
-حرف نزن
سوار میشی و خودش بعد تو سوار میشه و حرکت میکنه به سمت آرایشگاه
+بهش بگو منو غلیظ آرایش نکنه
-بستگی به زشتی و خوشگلی داره
یه نگاه بهت میکنه و دوباره روشو میکنه به سمت روبرو
-فک کنم باید خیلی غلیظ ارایشت کنه
و بعدش میخنده
+من به این خوشگلی،لیاقت نداری اصن
-رسیدیم
+به این زودی؟
-پیاده شو
پیاده میشی و به آرایشگاه نگاه میکنی،کلا هرجایی که امروز رفتین لوکس بود،میری توی آرایشگاه و با یه عالمه پیشخدمت مواجه میشی،روتو میکنی سمت کوک
+رزرو کرده بودی؟
-اوهوم....میخواستم ارایشت بی نقص باشه
خنده فیک میکنی
+نیازی نبود حالا
×خوش اومدین،بفرمایین
تورو میبرن و روی یه صندلی میشونن و یه منو میدن دستت
×کدوم رنگ مو پسندتون میشه؟
روتو میکنی به کوک
+رنگ مو؟
-انتخاب کن
+من نمیخوام
-پس بنفش کنیدش
دست کوک رو میگیری
+نه،خودم انتخاب میکنم
پوزخند میزنه و میره رو کاناپه میشینه
موهات خرمایی بود و چون رنگ فانتزی نمیخواستی یه چیز ساده انتخاب کردی
+من رنگ مشکی انتخاب میکنم
اول سرتو خم میکنن به عقب و موهاتو میشورن و بعد یه ظرف رنگ میارن و موهاتو به چند دسته تقسیم میکنن و شروع میکنن به رنگ کردن،ازون طرف چند نفر دیگه به پاهات میرسن و پاهاتو میزارن توی تشتی که یه مایع آبی رنگ و گلای مختلف توش بود،و از طرف دیگه داشتن ناخناتو صاف میکردن و میخواستن لاک بزنن
+نه نه،لاک نزنین لطفا
-هر موقع دیدین گفت نزنین معنیش اینه دقیقا همونو بزنین
×بله آقا
نمیتونستی به کوک نگاه کنی ولی میتونستی هدس بزنی الان نیشخند رو لبشه،تو همین فکرا بودی که یه چیز یخ رو صورتت حس کردی،یکم که به خودت اومدی دیدی ماسکه
×چشاتونو ببندین
چشاتو میبندی و یه چیز دیگه رو چشمات میزارن،میخواستی حرف بزنی و بگی این چیه که یچیزی لبات گذاشتن و دیگه کلا هیچی نمیتونستی بگی،بعد چند ثانیه یچیزی مثل کلاه کاسکت که توش یه نور مخصوص بود روی صورتت میزارن،با اینکه چشات بسته بود ولی میتونستی نور رو حس کنی،کم کم چون چشات بسته بود خوابت میبره که بعد نیم ساعت همه چیزو از روی صورتت برمیدارن و موهاتو میشورن که تو بیدار میشی،یه چیزی مثل غلتک یخ روی صورتت میزارن و ماساژش میدن و در همین حین موهاتو با حوله میپیچن،ناخناتو نگاه میکنی و میبینی چندتا دستگاه با نور فرا بنفش روی همه انگشتاتن،حدس میزدی برای خشک کردن لاک باشه،اونارم در میارن و بلندت میکنن و روی یه صندلی دیگه میشوننت
+ههههه....خیلی خسته کنندست
🙂
پارت ۵۹
+یعنی سه ساعت دیگه
-سه ساعت و نیم
+خب حالا
-باید بریم آرایشگاه
با تعجب روتو میکنی بهش
+چی؟
-بحث نکن وقت نداریم
میره سمت ماشین و درو باز میکنه
-بشین
+مثل پرنسسا رفتار میکنی باهام امروز
-حرف نزن
سوار میشی و خودش بعد تو سوار میشه و حرکت میکنه به سمت آرایشگاه
+بهش بگو منو غلیظ آرایش نکنه
-بستگی به زشتی و خوشگلی داره
یه نگاه بهت میکنه و دوباره روشو میکنه به سمت روبرو
-فک کنم باید خیلی غلیظ ارایشت کنه
و بعدش میخنده
+من به این خوشگلی،لیاقت نداری اصن
-رسیدیم
+به این زودی؟
-پیاده شو
پیاده میشی و به آرایشگاه نگاه میکنی،کلا هرجایی که امروز رفتین لوکس بود،میری توی آرایشگاه و با یه عالمه پیشخدمت مواجه میشی،روتو میکنی سمت کوک
+رزرو کرده بودی؟
-اوهوم....میخواستم ارایشت بی نقص باشه
خنده فیک میکنی
+نیازی نبود حالا
×خوش اومدین،بفرمایین
تورو میبرن و روی یه صندلی میشونن و یه منو میدن دستت
×کدوم رنگ مو پسندتون میشه؟
روتو میکنی به کوک
+رنگ مو؟
-انتخاب کن
+من نمیخوام
-پس بنفش کنیدش
دست کوک رو میگیری
+نه،خودم انتخاب میکنم
پوزخند میزنه و میره رو کاناپه میشینه
موهات خرمایی بود و چون رنگ فانتزی نمیخواستی یه چیز ساده انتخاب کردی
+من رنگ مشکی انتخاب میکنم
اول سرتو خم میکنن به عقب و موهاتو میشورن و بعد یه ظرف رنگ میارن و موهاتو به چند دسته تقسیم میکنن و شروع میکنن به رنگ کردن،ازون طرف چند نفر دیگه به پاهات میرسن و پاهاتو میزارن توی تشتی که یه مایع آبی رنگ و گلای مختلف توش بود،و از طرف دیگه داشتن ناخناتو صاف میکردن و میخواستن لاک بزنن
+نه نه،لاک نزنین لطفا
-هر موقع دیدین گفت نزنین معنیش اینه دقیقا همونو بزنین
×بله آقا
نمیتونستی به کوک نگاه کنی ولی میتونستی هدس بزنی الان نیشخند رو لبشه،تو همین فکرا بودی که یه چیز یخ رو صورتت حس کردی،یکم که به خودت اومدی دیدی ماسکه
×چشاتونو ببندین
چشاتو میبندی و یه چیز دیگه رو چشمات میزارن،میخواستی حرف بزنی و بگی این چیه که یچیزی لبات گذاشتن و دیگه کلا هیچی نمیتونستی بگی،بعد چند ثانیه یچیزی مثل کلاه کاسکت که توش یه نور مخصوص بود روی صورتت میزارن،با اینکه چشات بسته بود ولی میتونستی نور رو حس کنی،کم کم چون چشات بسته بود خوابت میبره که بعد نیم ساعت همه چیزو از روی صورتت برمیدارن و موهاتو میشورن که تو بیدار میشی،یه چیزی مثل غلتک یخ روی صورتت میزارن و ماساژش میدن و در همین حین موهاتو با حوله میپیچن،ناخناتو نگاه میکنی و میبینی چندتا دستگاه با نور فرا بنفش روی همه انگشتاتن،حدس میزدی برای خشک کردن لاک باشه،اونارم در میارن و بلندت میکنن و روی یه صندلی دیگه میشوننت
+ههههه....خیلی خسته کنندست
🙂
۱۰.۰k
۲۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.