fake kook
fake kook
part*4۶
م: من تورو تا نکشتم ول نمیکنم
ا.ت: مامان من حرف بدی که نزدم فقط گفتم نه
م: منو از خواهرم جدا کردی وایسا تو فقط وایسا
ا.ت: مامان نه
کوک: خاله جون یه لحظه وایسا
م: جونگکوک پسرم میبینیس دیوونه شده اصلا جونگکوک دیدی جونگمیون چش بود که ا.ت نخواستش
کوک: خاله اون که گفت من دوسش دارم ولی مثل داداش
م: غلط کرده اینجوری گفته
من پشت جونگکوک وایساده بودم لباسشو گرفته بودم مامانم جلو جونگکوک بود
کوک: چیکار به من دارید منو ول کنید
م: من تا حساب این دختر نرسیدم ول کن نیستم
که با چیزی دستش بود زد جایی که نباید میزد
م: ببخشید جونگکوک پسرم خوبی
ا.ت: جونگکوک
کوک: بسه شما دارید دعوا میکنید چرا منو میزنید
م: ببخشید
کوک: میشه باهم یک حرف بزنیم سه نفری
م: باشه ولی اولش بزار من ا.ت رو بزنم
کوک: خاله بس کن دیگه خدمتکار یه قهوه بیار
خدمتکار: چشم
م: جانم پسرم بفرما
کوک: خاله جون ا.ت کار بدی که نکرد فقط داره برای اینده خودش تصمیم میگیره
م: چرا نخواست پسر خواهر منو
کوک: اونم دلیل خودشو داره همه سلیقه هاشون شبیه هم نیست
م: دلیلش چیه
ا.ت: بگم چیه
م: اره بگو
کوک: ا.ت به مامانت بگو تا راحت بشه
ا.ت: نه یکی دیگه رو دوس دارم
کوک: ا.ت
ا.ت: جونگکوک چیزی نگو
م: چی گفتی
ا.ت: گفتم مامان من یکی دیگه رو دوس دارم
م: اون کدوم خریه که تو دوسش داری
کوک: خاله با کی بودی
م:با تو که نبودم پسرم با اونی که این دوسش داره
کوک: خاله چطور دلت میاد نشناخته و ندیده فوش بدید
م: مگه میشناسیش
کوک: نه همینجوری میگم
م: کیو دوس داری اصلا دوست داره میدونم اگه ببینت فرار میکنه
ا.ت: اونم فک کنم دوسم داره
کوک: فک نکن مطمئن باش
م: تو چی میگی
کوک: من همینجوری یه چیزی میگم
م: چند سالشه
ا.ت: هم سن خودمه
م: چند ساله میشناسیش
ا.ت: حدود چهار ساله
م: خوشگله
ا.ت: اره خوشگله
کوک:و هم خوشتیپ
ا.ت: تو چیزی نگو
م: بعد باید ببینمش اگه بهتراز پسر خالت بود اون موقع اوکیه
ا.ت: مامان مثلا فک کن فک کنیا مثل جونگکوک باشه
م:مثل جونگکوک باشه که من صد درصد راضیم ولی مطمئنم کسی مثل جونگکوک تورو نمیخواد
ا.ت: مامان مگه من چمه
کوک: 😂
#کوک
#فیک
#سناریو
part*4۶
م: من تورو تا نکشتم ول نمیکنم
ا.ت: مامان من حرف بدی که نزدم فقط گفتم نه
م: منو از خواهرم جدا کردی وایسا تو فقط وایسا
ا.ت: مامان نه
کوک: خاله جون یه لحظه وایسا
م: جونگکوک پسرم میبینیس دیوونه شده اصلا جونگکوک دیدی جونگمیون چش بود که ا.ت نخواستش
کوک: خاله اون که گفت من دوسش دارم ولی مثل داداش
م: غلط کرده اینجوری گفته
من پشت جونگکوک وایساده بودم لباسشو گرفته بودم مامانم جلو جونگکوک بود
کوک: چیکار به من دارید منو ول کنید
م: من تا حساب این دختر نرسیدم ول کن نیستم
که با چیزی دستش بود زد جایی که نباید میزد
م: ببخشید جونگکوک پسرم خوبی
ا.ت: جونگکوک
کوک: بسه شما دارید دعوا میکنید چرا منو میزنید
م: ببخشید
کوک: میشه باهم یک حرف بزنیم سه نفری
م: باشه ولی اولش بزار من ا.ت رو بزنم
کوک: خاله بس کن دیگه خدمتکار یه قهوه بیار
خدمتکار: چشم
م: جانم پسرم بفرما
کوک: خاله جون ا.ت کار بدی که نکرد فقط داره برای اینده خودش تصمیم میگیره
م: چرا نخواست پسر خواهر منو
کوک: اونم دلیل خودشو داره همه سلیقه هاشون شبیه هم نیست
م: دلیلش چیه
ا.ت: بگم چیه
م: اره بگو
کوک: ا.ت به مامانت بگو تا راحت بشه
ا.ت: نه یکی دیگه رو دوس دارم
کوک: ا.ت
ا.ت: جونگکوک چیزی نگو
م: چی گفتی
ا.ت: گفتم مامان من یکی دیگه رو دوس دارم
م: اون کدوم خریه که تو دوسش داری
کوک: خاله با کی بودی
م:با تو که نبودم پسرم با اونی که این دوسش داره
کوک: خاله چطور دلت میاد نشناخته و ندیده فوش بدید
م: مگه میشناسیش
کوک: نه همینجوری میگم
م: کیو دوس داری اصلا دوست داره میدونم اگه ببینت فرار میکنه
ا.ت: اونم فک کنم دوسم داره
کوک: فک نکن مطمئن باش
م: تو چی میگی
کوک: من همینجوری یه چیزی میگم
م: چند سالشه
ا.ت: هم سن خودمه
م: چند ساله میشناسیش
ا.ت: حدود چهار ساله
م: خوشگله
ا.ت: اره خوشگله
کوک:و هم خوشتیپ
ا.ت: تو چیزی نگو
م: بعد باید ببینمش اگه بهتراز پسر خالت بود اون موقع اوکیه
ا.ت: مامان مثلا فک کن فک کنیا مثل جونگکوک باشه
م:مثل جونگکوک باشه که من صد درصد راضیم ولی مطمئنم کسی مثل جونگکوک تورو نمیخواد
ا.ت: مامان مگه من چمه
کوک: 😂
#کوک
#فیک
#سناریو
۱۳.۸k
۳۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.