همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p⁴⁰ )
همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p⁴⁰ )
و دید گوشیش توی اون بسته بود
به همراه یه متن که کنارش بود
گوشیش رو اروم برداشت و به اطراف گوشی کمی نگاه کرد که مطمئن بشه چیزِ دیگه ای وجود نداره
بجز گوشی و اون متن!
گوشی رو اروم گذاشت کنار روی میز
و متن رو اروم از بسته بیرون اورد
برای باز کردن و نگاه کردن چیزی که قرار بود توی اون متن بوده باشه،
دو دل و نگران بود
شایدم هیچ چیزی توش وجود نداشت
نمیدونست!
اروم بازش کرد.
+یه شماره؟
پایین ترش رو هم خوند که نوشته بود
با این شماره بهم زنگ بزن!
حدس زده بود که قطعا همون پسره
چون گوشیش رو توی خونه ی اون جا گذاشته بود
اما
آدرس خونه رو چطور پیدا کرده؟؟
اگر به قدری ادم داره که بخواد اطلاعات جمع کنه،
چرا خودش شمارمو پیدا نکرد و خودش رنگ نزد به جای اینکه شمارشو بده که من زنگ بزنم؟؟
با این شاید ها و اما ها از خودش سوال میپرسید
غافل از اینکه بدونه توی اون مدت برای پیدا کردن ادرس خونه اش،
کسی درخال دنبال کردن و تعقیب کردنش بوده!
گوشیش رو برداشت و شماره رو سیو کرد
اما نمیدونست کی باید زنگ بزنه
یا شایدم باید یه تک برنه که شمارش بیوفته و بعدا اون بهش زنگ بزنه؟؟
نمیدونست باید چیکار کنه و کدوم کار درسته
پس گفت فردا بهش زنگ میزنم
پسرک ادمای زیادی داشت که میتونستن خیلی راحت ادرس و کل زندگی ا/ت رو در بیارن و بذارن کف دستش
اما بنظرش این کار زیادی بود و بهتر بود که خودِ ا/ت کم کم از زندگیش بگه
و یا با روش های راحت تر و بدون خطر تری بتونه ازش اطلاعات جمع اوری کنه
برای بار دیگه که بخواد نگرانیش رفع بشه،
گوشی و متن رو روی میز گذاشت و خیلی سریع به سمت در رفت
بازش کرد و به اطراف نگاهی کرد
هیچ چیزی ندید
یعنی کسی رو ندید که بخواد بر حسب اون اتفاق بگه که اون طرف اومده و این بسته رو گذاشته
فقط
دوتا ماشین بودن که قطعا هم برای همسایه ها بودن
رفت داخل و در رو بست و قفل کرد
_نیشخند)
حرکت کن حالا مطمئن شدم که چقدر محتاطه و چقدر هم خنگ
و دید گوشیش توی اون بسته بود
به همراه یه متن که کنارش بود
گوشیش رو اروم برداشت و به اطراف گوشی کمی نگاه کرد که مطمئن بشه چیزِ دیگه ای وجود نداره
بجز گوشی و اون متن!
گوشی رو اروم گذاشت کنار روی میز
و متن رو اروم از بسته بیرون اورد
برای باز کردن و نگاه کردن چیزی که قرار بود توی اون متن بوده باشه،
دو دل و نگران بود
شایدم هیچ چیزی توش وجود نداشت
نمیدونست!
اروم بازش کرد.
+یه شماره؟
پایین ترش رو هم خوند که نوشته بود
با این شماره بهم زنگ بزن!
حدس زده بود که قطعا همون پسره
چون گوشیش رو توی خونه ی اون جا گذاشته بود
اما
آدرس خونه رو چطور پیدا کرده؟؟
اگر به قدری ادم داره که بخواد اطلاعات جمع کنه،
چرا خودش شمارمو پیدا نکرد و خودش رنگ نزد به جای اینکه شمارشو بده که من زنگ بزنم؟؟
با این شاید ها و اما ها از خودش سوال میپرسید
غافل از اینکه بدونه توی اون مدت برای پیدا کردن ادرس خونه اش،
کسی درخال دنبال کردن و تعقیب کردنش بوده!
گوشیش رو برداشت و شماره رو سیو کرد
اما نمیدونست کی باید زنگ بزنه
یا شایدم باید یه تک برنه که شمارش بیوفته و بعدا اون بهش زنگ بزنه؟؟
نمیدونست باید چیکار کنه و کدوم کار درسته
پس گفت فردا بهش زنگ میزنم
پسرک ادمای زیادی داشت که میتونستن خیلی راحت ادرس و کل زندگی ا/ت رو در بیارن و بذارن کف دستش
اما بنظرش این کار زیادی بود و بهتر بود که خودِ ا/ت کم کم از زندگیش بگه
و یا با روش های راحت تر و بدون خطر تری بتونه ازش اطلاعات جمع اوری کنه
برای بار دیگه که بخواد نگرانیش رفع بشه،
گوشی و متن رو روی میز گذاشت و خیلی سریع به سمت در رفت
بازش کرد و به اطراف نگاهی کرد
هیچ چیزی ندید
یعنی کسی رو ندید که بخواد بر حسب اون اتفاق بگه که اون طرف اومده و این بسته رو گذاشته
فقط
دوتا ماشین بودن که قطعا هم برای همسایه ها بودن
رفت داخل و در رو بست و قفل کرد
_نیشخند)
حرکت کن حالا مطمئن شدم که چقدر محتاطه و چقدر هم خنگ
۶.۹k
۲۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.