پارت۲۹
پارت۲۹
جونگکوک:الو مامان
مادرکوک:پسرم اخبار چی میگه ها حقیقته
جونگکوک:مامان چطور بگم
مادرکوک:جونگکوک راستشو بگو بیشتر از این نگرانم نکن هم من هم بابات میدونی چقدر نگرانیم
جونگکوک:*همه چی و تعریف کرد*
مادرکوک:ما همین الان میایم اونجا
جونگکوک:باشه مامان
و قطع کرد
تهیونگ:خوب شد همه چی و گفتی
جینگ یی:الان ۳ساعته که یوری توی اتاق عمله من میترسم
جیمین:از چی میترسی یه عمله خوب میشه اون قویه
ای می:اون همیشه به من کمک میکنه اگه اتفاقی براش بیوفته چی
ایری:اون همیشه قبل کنسرت استرس من و میمیخوابونه
دایسی:اون همیشه پشتم بوده
جونگکوک:بسه دیگه قرار نیست هیچ اتفاقی بیوفته براش
جینگ یی:فکر نکن فقط تو بفکرشی باشه البته باید بدونی مقصر اینکه خواهرم(همشون چون بهم نزدیکن بهم میگن خواهر)الان تو اتاق عمله تویی اینو یادت باشه تو کاری کردی به این وضع بیوفته همه ما که اینجاییم داریم از دلشوره میمیریم اون به مدت۴سال با ما همخونه بوده ماباهاش زندگی کردیم فکر اینکه حتی نباشه پیشمون هم ازارمون میده تو نمیتونی بفهمی یعنی چی اون بچه تر از همه ماهاست
جونگکوک:میدونم میدونم همش تقصیر منه
که جین حرفشونو قطع میکنه
جین:بسه دیگه باهمه ام تمومش کنید اتفاقیه که افتاده کاریش نمیشه کرد خدا میدونه تو دلم خونه و هیچ کدوم از حال هم خبر نداریم پس تمومش کنید
جینگ یی:من دیگه چیزی نمیگم
که گوشی اه لام زنگ میخوره و میبینه که جیسو بهش زنگ زده(گفته بودم که دخترا لقب دخترای بلک پینک و دارن برای همین شماره های هم رو دارن) اه لام همه چیو برای جیسو توضیح داد و بعد اعضای بلک پینک هم اومدن بیمارستان همه دیگه اومده بودن پدرومادر یوری(همون پدر و مادرکوک) و پدر و مادرخونده دیگه یوری یوری(همون رئیس جمهورو زنش) وهمه نگران جلوی در اتاق عمل ایستاده بودن حالا ۵ساعت بود که یوری توی اتاق عمل بود که دکتر بالاخره اومدبیرون و
..............
جونگکوک:الو مامان
مادرکوک:پسرم اخبار چی میگه ها حقیقته
جونگکوک:مامان چطور بگم
مادرکوک:جونگکوک راستشو بگو بیشتر از این نگرانم نکن هم من هم بابات میدونی چقدر نگرانیم
جونگکوک:*همه چی و تعریف کرد*
مادرکوک:ما همین الان میایم اونجا
جونگکوک:باشه مامان
و قطع کرد
تهیونگ:خوب شد همه چی و گفتی
جینگ یی:الان ۳ساعته که یوری توی اتاق عمله من میترسم
جیمین:از چی میترسی یه عمله خوب میشه اون قویه
ای می:اون همیشه به من کمک میکنه اگه اتفاقی براش بیوفته چی
ایری:اون همیشه قبل کنسرت استرس من و میمیخوابونه
دایسی:اون همیشه پشتم بوده
جونگکوک:بسه دیگه قرار نیست هیچ اتفاقی بیوفته براش
جینگ یی:فکر نکن فقط تو بفکرشی باشه البته باید بدونی مقصر اینکه خواهرم(همشون چون بهم نزدیکن بهم میگن خواهر)الان تو اتاق عمله تویی اینو یادت باشه تو کاری کردی به این وضع بیوفته همه ما که اینجاییم داریم از دلشوره میمیریم اون به مدت۴سال با ما همخونه بوده ماباهاش زندگی کردیم فکر اینکه حتی نباشه پیشمون هم ازارمون میده تو نمیتونی بفهمی یعنی چی اون بچه تر از همه ماهاست
جونگکوک:میدونم میدونم همش تقصیر منه
که جین حرفشونو قطع میکنه
جین:بسه دیگه باهمه ام تمومش کنید اتفاقیه که افتاده کاریش نمیشه کرد خدا میدونه تو دلم خونه و هیچ کدوم از حال هم خبر نداریم پس تمومش کنید
جینگ یی:من دیگه چیزی نمیگم
که گوشی اه لام زنگ میخوره و میبینه که جیسو بهش زنگ زده(گفته بودم که دخترا لقب دخترای بلک پینک و دارن برای همین شماره های هم رو دارن) اه لام همه چیو برای جیسو توضیح داد و بعد اعضای بلک پینک هم اومدن بیمارستان همه دیگه اومده بودن پدرومادر یوری(همون پدر و مادرکوک) و پدر و مادرخونده دیگه یوری یوری(همون رئیس جمهورو زنش) وهمه نگران جلوی در اتاق عمل ایستاده بودن حالا ۵ساعت بود که یوری توی اتاق عمل بود که دکتر بالاخره اومدبیرون و
..............
۳.۵k
۰۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.