پارت۳۰
پارت۳۰
اه لام:دکتر اومد
که همه به سمت دکتر رفتند و هرکدوم سوالی میپرسید
جینگ یی:دکتر دکتر حاله خواهرم چطوره
دایسی:دکتر خوب میشه
تهیونگ:عمل چطور بود
جونگکوک:حالش چطوره بگید که یوری خوب میشه
مادرکوک:دکتر بگید که حاله دخترم خوبه
ای می:دکتر یه چیزی بگو
دکتر:خوشبختانه خطر رد شد و سرشون ضربه خورده که ممکنه یکم خطرناک باشه ولی درکل خوب هستن و مچ دست چپشون وهمینطور مچ پای راستشون شکسته که اون هم گچ گرفتیم و ضربه نسبتا بدی به شکمشون وارد شد ولی حالشون خوبمیشه نگران نباشید
مادرکوک:خداروشکر
(رئیس جمهور و با پدرخونده دوم مینویسم مادرش هم همینطور)
پدرخونده دوم:ممنون دکتر
جونگکوک:دکتر کی بهوش میاد
دکتر:چون خیلی تصادف شدید بودهممکنه الان کلی درد داشته باشن ماهم برای اینکه دردشون کمتر بشه براشون ارامبخش تزریق کردیم که یکم استراحت کنن تا فردابهوش میان امشب منتظر بهوش اومدنشون نباشین
جین:دکتر حالش مثل قبل میشهمگه نه
دکتر:البته فقط با استراحت میتونن سلامتیشون و بدست بیارن
پدرکوک:خیلی ممنون
جینگ یی:اخیش
جیسو:میتونیم کنارش باشیم
دکتر:البته ولی تا ساعت ۹ میتونید اینجا باشید بعد دیگه باید برید تا فردا فقط یه همراه بمونه
جونگکوک:من میمونم
جیهوپ:دکتر کی مرخص میشه
دکتر:چون ضربه زیاد دیدن چند روزی اینجا تحت مراقبت هستن تا وقتی حالشون مساعد شد مرخص بشن
مادرخونده دوم: دکتر واقعا ممنونم که برش گردوندین به زندگی
و بعد از تشکر و صحبت دکتر رفت و بقیه هم رفتن تو اتاقپیش یوری اونا میدونستن یوریچه چیز هایی رو خیلی دوست داره و تصمیم گرفتن برای اینکه حال یوری بهتر بشه خوراکی هایم هایمورد علاقشو فردا بیارن
تا ساعت ۹ همه بیمارستان بودن و بعد از ۹ به اجبار دکتر و پرستارا همه رفتن فقط جونگکوک به عنوان همراهش موند پیش یوری
*پرش زمانی به فردا*
..............
اه لام:دکتر اومد
که همه به سمت دکتر رفتند و هرکدوم سوالی میپرسید
جینگ یی:دکتر دکتر حاله خواهرم چطوره
دایسی:دکتر خوب میشه
تهیونگ:عمل چطور بود
جونگکوک:حالش چطوره بگید که یوری خوب میشه
مادرکوک:دکتر بگید که حاله دخترم خوبه
ای می:دکتر یه چیزی بگو
دکتر:خوشبختانه خطر رد شد و سرشون ضربه خورده که ممکنه یکم خطرناک باشه ولی درکل خوب هستن و مچ دست چپشون وهمینطور مچ پای راستشون شکسته که اون هم گچ گرفتیم و ضربه نسبتا بدی به شکمشون وارد شد ولی حالشون خوبمیشه نگران نباشید
مادرکوک:خداروشکر
(رئیس جمهور و با پدرخونده دوم مینویسم مادرش هم همینطور)
پدرخونده دوم:ممنون دکتر
جونگکوک:دکتر کی بهوش میاد
دکتر:چون خیلی تصادف شدید بودهممکنه الان کلی درد داشته باشن ماهم برای اینکه دردشون کمتر بشه براشون ارامبخش تزریق کردیم که یکم استراحت کنن تا فردابهوش میان امشب منتظر بهوش اومدنشون نباشین
جین:دکتر حالش مثل قبل میشهمگه نه
دکتر:البته فقط با استراحت میتونن سلامتیشون و بدست بیارن
پدرکوک:خیلی ممنون
جینگ یی:اخیش
جیسو:میتونیم کنارش باشیم
دکتر:البته ولی تا ساعت ۹ میتونید اینجا باشید بعد دیگه باید برید تا فردا فقط یه همراه بمونه
جونگکوک:من میمونم
جیهوپ:دکتر کی مرخص میشه
دکتر:چون ضربه زیاد دیدن چند روزی اینجا تحت مراقبت هستن تا وقتی حالشون مساعد شد مرخص بشن
مادرخونده دوم: دکتر واقعا ممنونم که برش گردوندین به زندگی
و بعد از تشکر و صحبت دکتر رفت و بقیه هم رفتن تو اتاقپیش یوری اونا میدونستن یوریچه چیز هایی رو خیلی دوست داره و تصمیم گرفتن برای اینکه حال یوری بهتر بشه خوراکی هایم هایمورد علاقشو فردا بیارن
تا ساعت ۹ همه بیمارستان بودن و بعد از ۹ به اجبار دکتر و پرستارا همه رفتن فقط جونگکوک به عنوان همراهش موند پیش یوری
*پرش زمانی به فردا*
..............
۳.۰k
۰۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.