رمان ارباب من پارت: ۱۴۲

لبخند عمیقی زد و گفت:

_ عالیه، من برم که باید از همین الان تدارک ببینم

چیزی نگفتم که دستاش رو به هم کوبید و گفت:

_ چنان عروسی میگیریم که هیچکس تا حالا نگرفته باشه!

و دوباره با سکوت به حیوون آدم نمایی که با تمام وجودم ازش متنفر بودم نگاه کردم و دم نزدم!
یکم دیگه چرت و پرت گفت و از سالن خارج شد و منم با شونه هایی که خمیده شده بودن به سمت اتاقم راه افتادم.

روی تخت دراز کشیدم و داخل خودم مچاله شدم و اینبار آزادانه به اشکام اجازه ی ریختن دادم!
الان که بابام رو داخل فیلم دیدم، فهمیدم که چقدر دلم براش تنگ شده!
دلم برای منطقی حرف زدناش، مهربونی هاش، کمک کردناش و همه چیزش تنگ شده بود اما مثل یه پرنده تو قفس گیر افتاده بودم و هیچ کاری نمیتونستم بکنم.

تا همین چند دقیقه ی پیش فکر میکردم که هیچوقت قرار نیست زیربار خواسته ی بهراد برم و باهاش مقابله میکنم اما جوری نقشه ریخته بود که بی چون و چرا مجبور شدم خواسته اش رو قبول کنم و تن به این ازدواج کذایی بدم!

حالا مجبورم تا آخر عمرم بهراد و بچه اش رو تحمل کنم، مجبورم این زندگی رو تحمل کنم!
غلتی زدم و به میله هایی که پنجره رو پوشونده بودن نگاه کردم و آهی کشیدم.

با کلافگی دستی به صورتم کشیدم و از جا پاشدم و شروع به راه رفتن کردم.
من باید یجوری این بچه رو از بین میبُردم که تصادفی به نظر میرسید و من مقصر حساب نمیشدم.
سرجام ایستادم و همینطور که به آینه زل زده بودم، گفتم:

_ باید یه کاری کنم که بهراد مقصر حساب بشه!

با این فکر سریع به سمت دراتاق رفتم و خارج شدم.
به سالن که رسیدم یه نگاه به اطراف کردم و بلند گفتم:

_ اکرم خانم کجایی؟
_ اینجام

از آشپزخونه خارج شد و با دیدنم گفت:

_ جانم
_ بهراد کجاست؟
_ از همون موقع که رفتن دیگه برنگشتن

سرم رو تکون دادم و گفتم:

_ خیلی خب من پس من میرم حموم وقتی اومد بگید کارش دارم
_ باشه میگم

به سمت اتاقم برگشتم و بعد از اینکه لباسهام رو داخل حموم گذاشتم، دوباره برگشتم و بالای پله ها منتظر برگشتن بهراد نشستم...
دیدگاه ها (۲۸)

رمان ارباب من پارت: ۱۴۳

رمان ارباب من پارت: ۱۴۴

رمان ارباب من پارت: ۱۴۱

چرا دخترا رودرک نمیکنین:)🚶‍♀️

#𝐖𝐡𝐲_𝐡𝐢𝐦𝐏𝐚𝐫𝐭:𝟒𝟏از روی صندلی بلند شدم هنوز دو قدم برنداشته بو...

نام فیک:عشق مخفیPart: 2ویو جیمین*وایییی چقد دختر رو مخه سه س...

#رئیس پدرم#PART_10به صورتش نگاه کردم با حرص گفتمته.خیابونی خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط