P4

ویو کوک
قرصو ازم گرفتو خورد پیشونیشو بوسیدم
-بریم حموم؟
+اوهم
بلندش کردم باهم رفتیم حموم

ویو هانا
تو وان نشسته بودیم جونگکوک داشت منو می‌شست
+خودم میتونم(خنده)
-نه نه تو هنوز خیلی کوچولویی بلد نیستی
+چی میگییی من ۲۵ سالمههه
-عشقم شوخی نکن توکه ۲۴ سالت بود
+عع راست میگی ولی تو از کجا میدونی؟
-دیگه دیگه
+ایششش
رفت سمت موهام
-حالا بریم این خوشگلا رو بشوریم
+موهامو خودم میشورم
-حرف نباشه،باید موهای دخترمو خودم بشورم،تا وقتی بابایی هست چرا باید دستایه ضریفتو خسته کنی
+دیوونه
شامپوی خودمو دادم بهش
+با این موهامو بشور بابایی
-باشه دخترم
گونمو محکم بوسید و گاز گرفت
+اییی
قشنگ موهامو با انگشتاش مالش میداد
وقتی شست آب کشید
+حالا این ماسک مو رو بردار به ساقه موهام بزن
-چرا به کف موهات نزنم
+والا ما دختراهم نمی‌دونیم فقط نباید بزنیم
-اها😐😐
قشنگ و با دقت به موهام میزد
هروقت این مرد دقت میکنه اخماش می‌ره تو هم
وقتی کارش تموم شد
-آب بکشم؟
+نه وایسا ۵ دقیقه
-خیلی خب
یهو صورتمو سمت خودش گرفت
محکم ل#امو بو#س#ید منم باهاش همکاری کردم
بعد چندمین بزور ازش جدا شدم
+هیچی نگم تا صبح ادامه میدیااا
-دسته خودم نیست
بعد اینکه کارامون تموم شد رفتیم بیرونو لباس تنمون کردیم
+ساعت چنده بابایی؟
-۳:۳۰عشقم
+بخابیم؟
-اره
افتادیم رو تخت همو بغل کردیم خوابیدیم

لایک:۳۰
کامنت:۳۵