P3
ویو هانا
بعد خدافظی راه افتادیم سمت خونه ای که جونگکوک میگفت
-اره خلاصه یه خونه خوشگل و نسبتا بزرگ خریدم
+کدوم قسمت شهره؟
-بالا شهره
+آها
یکم گذشت که دیدم جونگکوک داره انگولکم میکنه
-لباست مزاحممه واقعا
+مجبورییی
-اره بیبی مجبورم تو که حال منو نمیدونی نمیدونی چیا کشیدم تا تو رو بدست بیارمم
+ای بابا عشقم آروم باشش
-هعی
بعد چندمین رسیدیم
جلوی دروازه پارک کردو اومد در منو باز کرد دستمو گرفت منو پیاده کرد
+وایی چه خوشگلههه
درو باز کرد وارد حیاط شدیم خیلی خونه قشنگی بود در واقع عمارت بود(عکسارو گذاشتم)
+وایییی عشقممم عالیهههه
-هنوز توشو ندیدی
یهو منو بلند کرد برد داخل
+خب بزارم زمین
-نوچ نوچ ما کار داریم
+اممم من میخام خونه رو ببینم
-وقت واسه دیدن خونه هست الان کارای مهمتری داریم
+چ چی؟
-خودت میفهمی
رفتیم داخل اتاق خواب منو انداخت رو تخت کراباتشو با یه دستش در آورد
خب خب تموم(شوخی کردم میتونید تو کامنتا اصماتش بخونید)فقط خودتون کامنت نزارید زیاد
بعد خدافظی راه افتادیم سمت خونه ای که جونگکوک میگفت
-اره خلاصه یه خونه خوشگل و نسبتا بزرگ خریدم
+کدوم قسمت شهره؟
-بالا شهره
+آها
یکم گذشت که دیدم جونگکوک داره انگولکم میکنه
-لباست مزاحممه واقعا
+مجبورییی
-اره بیبی مجبورم تو که حال منو نمیدونی نمیدونی چیا کشیدم تا تو رو بدست بیارمم
+ای بابا عشقم آروم باشش
-هعی
بعد چندمین رسیدیم
جلوی دروازه پارک کردو اومد در منو باز کرد دستمو گرفت منو پیاده کرد
+وایی چه خوشگلههه
درو باز کرد وارد حیاط شدیم خیلی خونه قشنگی بود در واقع عمارت بود(عکسارو گذاشتم)
+وایییی عشقممم عالیهههه
-هنوز توشو ندیدی
یهو منو بلند کرد برد داخل
+خب بزارم زمین
-نوچ نوچ ما کار داریم
+اممم من میخام خونه رو ببینم
-وقت واسه دیدن خونه هست الان کارای مهمتری داریم
+چ چی؟
-خودت میفهمی
رفتیم داخل اتاق خواب منو انداخت رو تخت کراباتشو با یه دستش در آورد
خب خب تموم(شوخی کردم میتونید تو کامنتا اصماتش بخونید)فقط خودتون کامنت نزارید زیاد
۴.۱k
۱۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.