«عشق دونفره»PART 3
#دیانا وقتی که اینو گفت گوجه شدم بعد لباش رو لبام حس کردم هی بیشتر می خورد .
#ارسلان
لبامو گذاشتم رو لباش و میک زدم هی تند تر می کردم .
بعد ول کردمو گفتم با مامان بابات صحبت کن میام خواستگاریت ببمرت خونه م بخورمت.
#دیانا
اینو که گفت خیلی خجالت کشیدم پرو شدم رفتم رو لباش و اونم میک زد و از پشت اونمو می مالید(خودتون می دونین)
وقتی زنگ زدم مامانم گفتن که ما داریم میریم ترکیه پیش خالت اینا منم گفتم باشه .
بعد به نیکا گفتم میشه بیام خونتون بخوابم مامانم رفته ترکیه
نیکا گفت باش ولی ارسلان که اینو شنید گفت همه بیاید خونه ی من
رفتیم لباسامونوجمع کردیم و راه افتادیم خونه نبود قصر بود یهو دیدم یه دختره بدوبدو از سر خیابون داشت به سمت ارسلان میومد
#ارسلان
بعد گفتم : اوه نه عسلللللللل
دیانا به من نگاه کرد بعد عسل نزدیک شد و خواست بغلم کنه که....................
#ارسلان
لبامو گذاشتم رو لباش و میک زدم هی تند تر می کردم .
بعد ول کردمو گفتم با مامان بابات صحبت کن میام خواستگاریت ببمرت خونه م بخورمت.
#دیانا
اینو که گفت خیلی خجالت کشیدم پرو شدم رفتم رو لباش و اونم میک زد و از پشت اونمو می مالید(خودتون می دونین)
وقتی زنگ زدم مامانم گفتن که ما داریم میریم ترکیه پیش خالت اینا منم گفتم باشه .
بعد به نیکا گفتم میشه بیام خونتون بخوابم مامانم رفته ترکیه
نیکا گفت باش ولی ارسلان که اینو شنید گفت همه بیاید خونه ی من
رفتیم لباسامونوجمع کردیم و راه افتادیم خونه نبود قصر بود یهو دیدم یه دختره بدوبدو از سر خیابون داشت به سمت ارسلان میومد
#ارسلان
بعد گفتم : اوه نه عسلللللللل
دیانا به من نگاه کرد بعد عسل نزدیک شد و خواست بغلم کنه که....................
۲.۸k
۳۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.