پارت [17]
پارت [17]
ا/ت:تا تهیونگ رفت زد زیر گریه
آجوما:ا/ت میتونم بیام تو؟
ا/ت:بله بفرمایین( اشکاشو پاک کرد)
آجوما:میخواستم سینی رو ببرم
ا/ت:اوم ممنون
آجوما:من میرم دخترم کاری داشتی صدام کن
ا/ت:باشه مرسی
آجوما:رفت
از دید راوی:
چند ساعت بعد تهیونگ اومد یکم رفت تویه اتاقش دوش اینا گرفت لباس خواب پوشید چون اتاقش بغله اتاق ا/ت بود صدایه گریشو شنید نمیخواست بره اتاقش ولی وقتی صدایه گریشو شنید دلش نیومد و تصمیم گرفت که بره اتاقش
تهیونگ:ا/ت دادم میام اتاقت
درو باز کرد دید ا/ت داره گریه میکنه
ا/ت:نیا نزدیکم
تهیونگ:هی بس کن چرا انقدر لج میکنی؟
من کاریت ندارم فقط ازت میخوام با من باشی چرا سعی میکنی ازم فرار کنی مگه چیکارت کردم؟
ا/ت:مگه من جیکارت کروم که منو دزدیدی؟
تهیونگ:ا/ت من ندزدیدمت
ا/ت:وقتی منو اوردی تویه یه عمارت بزرگ تویه یه اتاق با در قفل دزدیدی
تهیونگ:اصا برایه اینکه بهت ثابت کنم قصده من دزدی نبوده دیگه دره اتاقتو قفل نمیکنم آزادی ولی اگر فکر فرار افتاده تویه سرت بهتره بیخیال شی چون من زود پیدات میکنم ا/ت
ا/ت:باشه تهیونگ شی
تهیونگ:صد بارم گفتم نگو تهیونگ شی
ا/ت:دروغ نگو تو یه بار بهم گفتی نگو تهیونگ شی بگو تهیونگ
تهیونگ:خب حالا توهم اومد( نزدیکش اشکاشو پاک کنه ا/ت رفت یکم عقب تهیونگ دوباره رفت جلو اشکشو ازرویه گونه هاش پاک کرد بعد هم ا/تو بغل کرد )
ا/ت:تهیونگ ولم کن خواست بغلشو پس بزنه داشت هی هولش میداد
تهیونگ:ا/ت بزار فقط چن دقیقه تو بغل باشی لطفا
ا/ت:نمیخواممم
تهیونگ:خواهش میکنم ا/ت
ا/ت:خب
تهیونگ:توهم منو بغل کن لطفا خواهش میکنم ا/ت
ا/ت:کم کم دستاشو برد بالای کمر تهیونگ
تهیونگ:خیلی دوست دارم ا/ت
ا/ت:ولی من دوست ندارم
تهیونگ:یروزی کاری میکنم توهم منو دوست داشته باشی
ا/ت:....ساکت موند
یه مین بعد:ا/ت:خب بسه خیلی وقته تو بغل همیم برو بخواب
تهیونگ:میخوای با همین لباسا بخوابی تویه کمد به آجوما گفتم برات لباس بزاره لباس خوابتو بردار
ا/ت:آجوما کیه؟
تهیونگ:همونی که برات غذا میاره
ا/ت:اها اونو میگی
تهیونگ:اره راسییی انتخاب کردی تم اتاقمون چه رنگی باشه
ا/ت:نمیخوهم صد سال سیاه انتخاب کنم
تهیونگ:رنگ سفید مشکی یا رنگ مشکی و آبی؟ یا بنفشو مشکی؟
ا/ت:چرا همش مشکی؟
تهیونگ:چون ما مافیاییم یه مشکی باید باشه
ا/ت:اوم اوکی همون مشکی و بنفش
تهیونگ:چه عجب نی نی کوچولو
ا/ت: خودتی
تهیونگ:گگگ
ا/ت:گگگ
ادامه دارد....
ا/ت:تا تهیونگ رفت زد زیر گریه
آجوما:ا/ت میتونم بیام تو؟
ا/ت:بله بفرمایین( اشکاشو پاک کرد)
آجوما:میخواستم سینی رو ببرم
ا/ت:اوم ممنون
آجوما:من میرم دخترم کاری داشتی صدام کن
ا/ت:باشه مرسی
آجوما:رفت
از دید راوی:
چند ساعت بعد تهیونگ اومد یکم رفت تویه اتاقش دوش اینا گرفت لباس خواب پوشید چون اتاقش بغله اتاق ا/ت بود صدایه گریشو شنید نمیخواست بره اتاقش ولی وقتی صدایه گریشو شنید دلش نیومد و تصمیم گرفت که بره اتاقش
تهیونگ:ا/ت دادم میام اتاقت
درو باز کرد دید ا/ت داره گریه میکنه
ا/ت:نیا نزدیکم
تهیونگ:هی بس کن چرا انقدر لج میکنی؟
من کاریت ندارم فقط ازت میخوام با من باشی چرا سعی میکنی ازم فرار کنی مگه چیکارت کردم؟
ا/ت:مگه من جیکارت کروم که منو دزدیدی؟
تهیونگ:ا/ت من ندزدیدمت
ا/ت:وقتی منو اوردی تویه یه عمارت بزرگ تویه یه اتاق با در قفل دزدیدی
تهیونگ:اصا برایه اینکه بهت ثابت کنم قصده من دزدی نبوده دیگه دره اتاقتو قفل نمیکنم آزادی ولی اگر فکر فرار افتاده تویه سرت بهتره بیخیال شی چون من زود پیدات میکنم ا/ت
ا/ت:باشه تهیونگ شی
تهیونگ:صد بارم گفتم نگو تهیونگ شی
ا/ت:دروغ نگو تو یه بار بهم گفتی نگو تهیونگ شی بگو تهیونگ
تهیونگ:خب حالا توهم اومد( نزدیکش اشکاشو پاک کنه ا/ت رفت یکم عقب تهیونگ دوباره رفت جلو اشکشو ازرویه گونه هاش پاک کرد بعد هم ا/تو بغل کرد )
ا/ت:تهیونگ ولم کن خواست بغلشو پس بزنه داشت هی هولش میداد
تهیونگ:ا/ت بزار فقط چن دقیقه تو بغل باشی لطفا
ا/ت:نمیخواممم
تهیونگ:خواهش میکنم ا/ت
ا/ت:خب
تهیونگ:توهم منو بغل کن لطفا خواهش میکنم ا/ت
ا/ت:کم کم دستاشو برد بالای کمر تهیونگ
تهیونگ:خیلی دوست دارم ا/ت
ا/ت:ولی من دوست ندارم
تهیونگ:یروزی کاری میکنم توهم منو دوست داشته باشی
ا/ت:....ساکت موند
یه مین بعد:ا/ت:خب بسه خیلی وقته تو بغل همیم برو بخواب
تهیونگ:میخوای با همین لباسا بخوابی تویه کمد به آجوما گفتم برات لباس بزاره لباس خوابتو بردار
ا/ت:آجوما کیه؟
تهیونگ:همونی که برات غذا میاره
ا/ت:اها اونو میگی
تهیونگ:اره راسییی انتخاب کردی تم اتاقمون چه رنگی باشه
ا/ت:نمیخوهم صد سال سیاه انتخاب کنم
تهیونگ:رنگ سفید مشکی یا رنگ مشکی و آبی؟ یا بنفشو مشکی؟
ا/ت:چرا همش مشکی؟
تهیونگ:چون ما مافیاییم یه مشکی باید باشه
ا/ت:اوم اوکی همون مشکی و بنفش
تهیونگ:چه عجب نی نی کوچولو
ا/ت: خودتی
تهیونگ:گگگ
ا/ت:گگگ
ادامه دارد....
۹.۴k
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.