Chapter 2
Chapter 2
Lucky-bloody#
پارت 40
+ینی چی که دارن میبرنش ای سی یو
#خیلی خون ازش رفته،چند تا مهره از ستون فقرات و دست راستش و سرشم شکسته
اینگوک روشو میکنه به هیونجو و با عصبانیت نگاش میکنه و داد میزنه
~لازم بود انقد با جزئیات بگی؟نمیتونی شرایطو درک کنی؟
پرستار میاد سمتتون
•لطفا اروم تر صحبت کنید،اینجا بیمارستانه
از جات بلند میشی و هرچی دستگاه مستگاه بهت وصله رو میکنی
~داری چیکار میکنی ا/ت
اینگوک رو هول میدی و میری سمت پذیرش بیمارستان
+یه مریض که سرش شکسته باشه و خون زیادی ازش رفته باشه تو کدوم اتاقه؟
°میتونید با مشخصات بیشتری بگید؟
+دارن میبرنش ای سی یو،رو بدنش تتو داره
°بله...بردنش ای سی یو
+از کدوم طرفه؟
°خانم شما نمیتونید وارد ای سی یو بشید
+فقط بگید کجاست نمیرم تو
°طبقه همکف سمت راست انتهای راهرو
بدون مکث میدوی سمت پله ها و میری طبقه پایین و بخش ای سی یو رو می بینی و میدوی سمت در،اول یکم مکث میکنی ولی بعدش درو باز میکنی و میری تو و دنبال جایی که کوک توشه میگردی،به اتاقش که میرسی سر جات خشکت میزنه و به قیافه رنگ پریده کوک زل میزنی،میخوای بری سمتش ولی از شدت شوکی که بهت وارد شده بود نمیتونی حتی تکون بخوری که پرستارای اون بخش میان و میبرنت سمت در خروجی
"شما نباید اینجا باشید این بخش ممنوعه
میبرنت از ای سی یو بیرون و توم زل میزنی به زمین،حتی دیگه نفس کشیدنم یادت میره و فقط چهره رنگ پریده کوک که کلی دستگاه روش بود از جلو چشات رد میشه
اینگوک و هیونجو میدون سمتت و اینگوک دستاشو میزاره رو شونه هات
~ا/ت...حالت خوبه؟چرا بلند شدی مگه نمیدونی حالت بده
اینو با صدای تقریبا بلند گفت که تو به خودت اومدی
~با توم...ا/ت چرا احمق بازی در میاری
دستای اینگوک رو پس میزنی و میری سمت هیونجو و زل میزنی تو چشاش
+گفتی سلامت هر دوتامونو تضمین میکنی
هیونجو نگاهشو ازت میگیره و به یه سمت دیگه نگاه میکنه
+منو ببین....
وقتی میبینی نگاهت نمیکنه با صدای بلند تر میگی
+گفتم منو نگاه کن...
هیونجو بهت نگاه میکنه،چشات از شدت عصبانیت قرمز شده بود
+گفتی سلامت هر دوتامونو تضمین میکنی،مگه نه؟....
با دستت اشاره میکنی به سمت در ای سی یو
+منظورت اینه؟این بود تضمین کردن سلامتش؟
هیونجو هیچی نمیگه و فقط نگات میکنه،یعقشو میگیری و بلند تر داد میزنی
+جواب منو بده،اگه اتفاقی براش بیفته زندت نمیزارم فهمیدی؟
اینارو با تن صدای لرزون حین اینکه از چشات اشک میریخت گفتی
اینگوک میاد سمتت و براید استایل بلندت میکنه و میبرتت طبقه بالا
+ولم کن...تو چجوری میتونی انقد ریلکس باشی وقتی کوک تو ای سی یو داره با مرگ و زندگی میجنگه فقط بخاطر نقشه مزخرف هیونجو
اینگوک همینجوری که میره سمت اتاق و به جلو نگاه میکنه حرف میزنه..
🍃🗿
Lucky-bloody#
پارت 40
+ینی چی که دارن میبرنش ای سی یو
#خیلی خون ازش رفته،چند تا مهره از ستون فقرات و دست راستش و سرشم شکسته
اینگوک روشو میکنه به هیونجو و با عصبانیت نگاش میکنه و داد میزنه
~لازم بود انقد با جزئیات بگی؟نمیتونی شرایطو درک کنی؟
پرستار میاد سمتتون
•لطفا اروم تر صحبت کنید،اینجا بیمارستانه
از جات بلند میشی و هرچی دستگاه مستگاه بهت وصله رو میکنی
~داری چیکار میکنی ا/ت
اینگوک رو هول میدی و میری سمت پذیرش بیمارستان
+یه مریض که سرش شکسته باشه و خون زیادی ازش رفته باشه تو کدوم اتاقه؟
°میتونید با مشخصات بیشتری بگید؟
+دارن میبرنش ای سی یو،رو بدنش تتو داره
°بله...بردنش ای سی یو
+از کدوم طرفه؟
°خانم شما نمیتونید وارد ای سی یو بشید
+فقط بگید کجاست نمیرم تو
°طبقه همکف سمت راست انتهای راهرو
بدون مکث میدوی سمت پله ها و میری طبقه پایین و بخش ای سی یو رو می بینی و میدوی سمت در،اول یکم مکث میکنی ولی بعدش درو باز میکنی و میری تو و دنبال جایی که کوک توشه میگردی،به اتاقش که میرسی سر جات خشکت میزنه و به قیافه رنگ پریده کوک زل میزنی،میخوای بری سمتش ولی از شدت شوکی که بهت وارد شده بود نمیتونی حتی تکون بخوری که پرستارای اون بخش میان و میبرنت سمت در خروجی
"شما نباید اینجا باشید این بخش ممنوعه
میبرنت از ای سی یو بیرون و توم زل میزنی به زمین،حتی دیگه نفس کشیدنم یادت میره و فقط چهره رنگ پریده کوک که کلی دستگاه روش بود از جلو چشات رد میشه
اینگوک و هیونجو میدون سمتت و اینگوک دستاشو میزاره رو شونه هات
~ا/ت...حالت خوبه؟چرا بلند شدی مگه نمیدونی حالت بده
اینو با صدای تقریبا بلند گفت که تو به خودت اومدی
~با توم...ا/ت چرا احمق بازی در میاری
دستای اینگوک رو پس میزنی و میری سمت هیونجو و زل میزنی تو چشاش
+گفتی سلامت هر دوتامونو تضمین میکنی
هیونجو نگاهشو ازت میگیره و به یه سمت دیگه نگاه میکنه
+منو ببین....
وقتی میبینی نگاهت نمیکنه با صدای بلند تر میگی
+گفتم منو نگاه کن...
هیونجو بهت نگاه میکنه،چشات از شدت عصبانیت قرمز شده بود
+گفتی سلامت هر دوتامونو تضمین میکنی،مگه نه؟....
با دستت اشاره میکنی به سمت در ای سی یو
+منظورت اینه؟این بود تضمین کردن سلامتش؟
هیونجو هیچی نمیگه و فقط نگات میکنه،یعقشو میگیری و بلند تر داد میزنی
+جواب منو بده،اگه اتفاقی براش بیفته زندت نمیزارم فهمیدی؟
اینارو با تن صدای لرزون حین اینکه از چشات اشک میریخت گفتی
اینگوک میاد سمتت و براید استایل بلندت میکنه و میبرتت طبقه بالا
+ولم کن...تو چجوری میتونی انقد ریلکس باشی وقتی کوک تو ای سی یو داره با مرگ و زندگی میجنگه فقط بخاطر نقشه مزخرف هیونجو
اینگوک همینجوری که میره سمت اتاق و به جلو نگاه میکنه حرف میزنه..
🍃🗿
۸.۷k
۱۲ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.