part32
part32
تهیونگ: چی؟ خب حدس زده بودم حالا واقعا چنده؟
تهجون: اها یادم اومد فک کنم عوضش کردم 9999
تهیونگ: باز شد
رفتم تو گالری عکس ا/ت رو دیدم پاک کردم
تهجون: چیکار کردی؟
تهیونگ: جواب نداد ولش کن بیا ممنون
تهجون:خب دیگه من برم
تهیونگ: کجا؟
تهجون: کلاس
تهیونگ: باش خدافظ
زنگ زدم به ا/ت
ا/ت: الو
تهیونگ: ا/ت پاکش کردم
ا/ت: واقعا مرسی
تهیونگ: ولی تو بهش چیزی نگو یکم بیا نقش بازی کن
ا/ت: باشه واقعا خیلی ممنون
تهیونگ: خوب شدی؟
ا/ت: اره
تهیونگ: میشه بریم بیرون همو ببینیم
ا/ت: باشه
تهیونگ: بیام دنبالت یا خودت میای؟
ا/ت: خودم میام
تهیونگ: باشه میبنمت
یک ساعت بعد
ا/ت: خیلی خوشگله اینجا
تهیونگ: اره راستی از چونهو و سوآ خبر داری
ا/ت: اره
تهیونگ: هنوز باهمن
ا/ت: اره
تهیونگ: سه ساله باهمن نمیخوان ازدواج کنن؟
ا/ت: نمیدونم
تهیونگ: ا/ت
ا/ت: بله
تهیونگ: تو چی؟
ا/ت: من چی؟
تهیونگ: دوس پسر نداری؟
ا/ت: نه
تهیونگ: پس میای دوباره باهم باشیم
ا/ت: نه
تهیونگ: چرا؟
ا/ت: نه تهیونگ نمیتونیم باهم باشیم
تهیونگ: خب من باید بدونم چرا؟
ا/ت: نه تهیونگ بزار بعد بهت میگم
تهیونگ: باشه
ا/ت: سوآ بهم زنگ زده باید برم
تهیونگ: همم باشه
ا/ت: امشب میای خونه؟
تهیونگ: نمیدونم شاید
ا/ت: خب خدافظ
تهیونگ: مراقب خودت باش خدافظ
#فیک
#سناریو
تهیونگ: چی؟ خب حدس زده بودم حالا واقعا چنده؟
تهجون: اها یادم اومد فک کنم عوضش کردم 9999
تهیونگ: باز شد
رفتم تو گالری عکس ا/ت رو دیدم پاک کردم
تهجون: چیکار کردی؟
تهیونگ: جواب نداد ولش کن بیا ممنون
تهجون:خب دیگه من برم
تهیونگ: کجا؟
تهجون: کلاس
تهیونگ: باش خدافظ
زنگ زدم به ا/ت
ا/ت: الو
تهیونگ: ا/ت پاکش کردم
ا/ت: واقعا مرسی
تهیونگ: ولی تو بهش چیزی نگو یکم بیا نقش بازی کن
ا/ت: باشه واقعا خیلی ممنون
تهیونگ: خوب شدی؟
ا/ت: اره
تهیونگ: میشه بریم بیرون همو ببینیم
ا/ت: باشه
تهیونگ: بیام دنبالت یا خودت میای؟
ا/ت: خودم میام
تهیونگ: باشه میبنمت
یک ساعت بعد
ا/ت: خیلی خوشگله اینجا
تهیونگ: اره راستی از چونهو و سوآ خبر داری
ا/ت: اره
تهیونگ: هنوز باهمن
ا/ت: اره
تهیونگ: سه ساله باهمن نمیخوان ازدواج کنن؟
ا/ت: نمیدونم
تهیونگ: ا/ت
ا/ت: بله
تهیونگ: تو چی؟
ا/ت: من چی؟
تهیونگ: دوس پسر نداری؟
ا/ت: نه
تهیونگ: پس میای دوباره باهم باشیم
ا/ت: نه
تهیونگ: چرا؟
ا/ت: نه تهیونگ نمیتونیم باهم باشیم
تهیونگ: خب من باید بدونم چرا؟
ا/ت: نه تهیونگ بزار بعد بهت میگم
تهیونگ: باشه
ا/ت: سوآ بهم زنگ زده باید برم
تهیونگ: همم باشه
ا/ت: امشب میای خونه؟
تهیونگ: نمیدونم شاید
ا/ت: خب خدافظ
تهیونگ: مراقب خودت باش خدافظ
#فیک
#سناریو
۴۹.۷k
۱۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.