انگیزه.ای.برای.عشق
#انگیزه.ای.برای.عشق
#پارت6
لبخند دندون نمایی زدم
_جیسو جونم
رفتم سمتش بقلش کردم صدای تهیونگ بلند شد
_برو بیرون جیسو جنی توهم اینجا میشینی
سرمو انداختم پایین رفتم نشستم روی صندلی جیسو برام دست تکون داد
_بای بای میبینمت
_منم خداحافظ
غمگین به زمین خیره شدم وقت ناهار شد کل کارمندا رفتن برای ناهار تهیونگ داشت کارارو میکرد که کارمندا براش غذا آوردن اونم دست از کار کشید غذاشو خورد مطمئن بودم صورتم مثل گچ شده بلاخره شب شد کاراش تموم شد
_بریم
_بریم
باهاش رفتیم سمت ماشین عقب نشیتم که بهم گفت
_خونه خاله که نیس بیا بشین جولو
رفتم سمت صندلی جولو نشستم سرمو تکیه دادم به شیشهی ماشین
****
نمیتونستم جولوی اشکامو بگیرم اتفاقی که نباید میوفتاد افتاد من و تهیونگ عقد کردیم اشکام روی صورتم رون بود تهیونگ داد زد
_خفه شو
سیع کردم صدام در نیاید بی صدا فقط گریه میکردم تهیونگ از اتاق بیرون رفت روی تخت دراز کشیدم پتورو کشیدم رو خودم شروع کردم به گریه کردن
#پارت6
لبخند دندون نمایی زدم
_جیسو جونم
رفتم سمتش بقلش کردم صدای تهیونگ بلند شد
_برو بیرون جیسو جنی توهم اینجا میشینی
سرمو انداختم پایین رفتم نشستم روی صندلی جیسو برام دست تکون داد
_بای بای میبینمت
_منم خداحافظ
غمگین به زمین خیره شدم وقت ناهار شد کل کارمندا رفتن برای ناهار تهیونگ داشت کارارو میکرد که کارمندا براش غذا آوردن اونم دست از کار کشید غذاشو خورد مطمئن بودم صورتم مثل گچ شده بلاخره شب شد کاراش تموم شد
_بریم
_بریم
باهاش رفتیم سمت ماشین عقب نشیتم که بهم گفت
_خونه خاله که نیس بیا بشین جولو
رفتم سمت صندلی جولو نشستم سرمو تکیه دادم به شیشهی ماشین
****
نمیتونستم جولوی اشکامو بگیرم اتفاقی که نباید میوفتاد افتاد من و تهیونگ عقد کردیم اشکام روی صورتم رون بود تهیونگ داد زد
_خفه شو
سیع کردم صدام در نیاید بی صدا فقط گریه میکردم تهیونگ از اتاق بیرون رفت روی تخت دراز کشیدم پتورو کشیدم رو خودم شروع کردم به گریه کردن
۲۵.۶k
۲۰ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.