sorry
sorry...
p.17
ویو جیمین
روزی که با مینهو قرار داشتیم رسیده...تهیونگ هنوز خونه نیومده...گوشیش رو هم جواب نمیده....نگرانم؟...نه دیگه از نگرانی گذشته....تهیونگ دیونست...دیونه...و این منو میترسوند...
الان دیگه ساعت ۷ شبه و دیگه آماده ام...جونگ کوک هم آماده بود....سوار ماشین شدیم...و رفتیم به سمت محل قرار...یه کارخونه متروکه بود....آهههه نباید جونگ کوک رو میاوردم...ولی دیگه تا اینجا اومدم...
جیمین. رسیدیم...
جونگ کوک پیاده شد..منم پیاده شدم...رفتیم داخل....داخلش چراق داشت...یه میز هم اون وسط وسطا بود...تهیونگ و مینهو سر میز نشسته بودن...ماهم نشستیم و کمی حرف زدیم...که حرف به دعوا کشیده شد...
مینهو. جیمین کاری نکن..که بهت نشون بدم که منم جرعتشو دارم جلوت وایسم...
جیمین. هه مثلا چه گو*هی میخوای بخوری؟
کوک. داداش...
جیمین. جونگ کوک تو ساکت باش...
مینهو چیزی نگفت و به طرفِ تهیونگ که کمی اونطرف تر وایساده بود و داشت جمع رو نگاه میکرد..رفت...و اسلحه رو سمتش گرفت...
ادامه دارد..
p.17
ویو جیمین
روزی که با مینهو قرار داشتیم رسیده...تهیونگ هنوز خونه نیومده...گوشیش رو هم جواب نمیده....نگرانم؟...نه دیگه از نگرانی گذشته....تهیونگ دیونست...دیونه...و این منو میترسوند...
الان دیگه ساعت ۷ شبه و دیگه آماده ام...جونگ کوک هم آماده بود....سوار ماشین شدیم...و رفتیم به سمت محل قرار...یه کارخونه متروکه بود....آهههه نباید جونگ کوک رو میاوردم...ولی دیگه تا اینجا اومدم...
جیمین. رسیدیم...
جونگ کوک پیاده شد..منم پیاده شدم...رفتیم داخل....داخلش چراق داشت...یه میز هم اون وسط وسطا بود...تهیونگ و مینهو سر میز نشسته بودن...ماهم نشستیم و کمی حرف زدیم...که حرف به دعوا کشیده شد...
مینهو. جیمین کاری نکن..که بهت نشون بدم که منم جرعتشو دارم جلوت وایسم...
جیمین. هه مثلا چه گو*هی میخوای بخوری؟
کوک. داداش...
جیمین. جونگ کوک تو ساکت باش...
مینهو چیزی نگفت و به طرفِ تهیونگ که کمی اونطرف تر وایساده بود و داشت جمع رو نگاه میکرد..رفت...و اسلحه رو سمتش گرفت...
ادامه دارد..
- ۴.۸k
- ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط