"چند پارتی"
"چند پارتی"
وقتی هم دانشگاهیت بود و....🍡🌊پارت دوم:////
آنا{مشغول بازی با خودکارم بودم که تقه ای به در کلاس خورد...سرم رو بلند کردم که با دیدن همون پسری که بغلش کردم و دوستاش ضربان قلبم رفت بالا.
خانوم پارک{خب بچه ها این چهار نفر دانشجو های ترم 3 هستن که به مدت یک هفته توی کلاس ما به کار های آزمایشگاهی کمک میکنن...لطفا خودتون رو معرفی کنید.
تهیونگ{سلام من تهیونگ هستم امیدوارم سالی خوبی داشته باشید.
الکس{سلام منم الکسم امیدوارم توی این هفته دوستای خوبی برای هم بشیم.
مینهو{سلام منم مینهو هستم.
مارک{سلام منم مارک هستم.
خانوم پارک{خب خیلی ممنونم لطفا برین و ریف سوم بشینین کنار آنا.
آنا{وقتی گفت کنار من بشینن انگار برق دوفاز بهم وصل کردن...سرم انداختم زیر و داشتم معلم رو مورد عنایت قرار میدادم که با دستی که به پهلو خورد از جا پریدم...عااا چیزی شده؟ *شکه*
الکس{خیر ولی به عنوان یه بزرگتر بهت هشدار میدم که درستو گوش بده...
و بازی نکن*لبخند حرص درار*
آنا{چشم بابانوئل*چشم غره*
تهیونگ{الکس اینقدر سر به سرش نزار بزار درسش رو گوش کنه*جدی*
*6 ساعت بعد*
آنا{وای دیگه نمیکشم*خسته*
مینهو{اومم تو هنوز اول راهی داری اینقد غر میزنی وای به حال بقیش.
آنا{هوفففف خب من دیگه میرم خداحافظ*لبخند...بعد از خداحافظی باهاشون از دانشگاه خارج شدم و به سمت پارکی که با مینی قرار گذاشته بودیم رفتم که یهو......
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
وقتی هم دانشگاهیت بود و....🍡🌊پارت دوم:////
آنا{مشغول بازی با خودکارم بودم که تقه ای به در کلاس خورد...سرم رو بلند کردم که با دیدن همون پسری که بغلش کردم و دوستاش ضربان قلبم رفت بالا.
خانوم پارک{خب بچه ها این چهار نفر دانشجو های ترم 3 هستن که به مدت یک هفته توی کلاس ما به کار های آزمایشگاهی کمک میکنن...لطفا خودتون رو معرفی کنید.
تهیونگ{سلام من تهیونگ هستم امیدوارم سالی خوبی داشته باشید.
الکس{سلام منم الکسم امیدوارم توی این هفته دوستای خوبی برای هم بشیم.
مینهو{سلام منم مینهو هستم.
مارک{سلام منم مارک هستم.
خانوم پارک{خب خیلی ممنونم لطفا برین و ریف سوم بشینین کنار آنا.
آنا{وقتی گفت کنار من بشینن انگار برق دوفاز بهم وصل کردن...سرم انداختم زیر و داشتم معلم رو مورد عنایت قرار میدادم که با دستی که به پهلو خورد از جا پریدم...عااا چیزی شده؟ *شکه*
الکس{خیر ولی به عنوان یه بزرگتر بهت هشدار میدم که درستو گوش بده...
و بازی نکن*لبخند حرص درار*
آنا{چشم بابانوئل*چشم غره*
تهیونگ{الکس اینقدر سر به سرش نزار بزار درسش رو گوش کنه*جدی*
*6 ساعت بعد*
آنا{وای دیگه نمیکشم*خسته*
مینهو{اومم تو هنوز اول راهی داری اینقد غر میزنی وای به حال بقیش.
آنا{هوفففف خب من دیگه میرم خداحافظ*لبخند...بعد از خداحافظی باهاشون از دانشگاه خارج شدم و به سمت پارکی که با مینی قرار گذاشته بودیم رفتم که یهو......
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
۴۴.۲k
۱۴ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.