🍷پارت110🍷
🍷پارت110🍷
"میسو"
اخم کرد
_ نمیخواستم اسمی که اون عوضی رو من گذاشته بود و داشته باشم بعدم اسم جون کوک رو دیدم خوشم اومد یکم تغییرش دادم
خندم گرفته
+ منظور از تغییر تبدیل جونگ کوک به کوکه؟
اونم خندش گرفته بود ، بامزه بیشعور
سرمو تکون دادم
+ ولی میگم اگه برگردی عقب بازم خلافکار میشی؟
_نه
+پس چی؟
خودمم میسوزوندم تا راحت شم
رسما دهنمو بستم
_بالاخره دیگه مرده
+چی؟
_ گفتم که خونه رو سوزوندم اونم توش بود و مرد
کوک بیچاره خبر نداره اون عوضی زنده است و منتظر تا دوباره به دستش بیاره، اگه بفهمه دوباره میره رو بکشتش و بعد خودش تو دردسر میافته
_چرا قیافت اینجوریه
+ها؟
_تو فکری؟
+ آره خوب دارم میگم باید زجرش می دادید که یهو بکشیش
_همون بسشه حوصله هم نداشتم
+اها که اینطور
_ این کل زندگی تخمیم بود بقیه شم که میدونی حالا میتونی کمکم کنی
+ببین میخوام باهات روراست باشم
پوزخند زد
_درمان نمیشم نه؟
+نه نه موضوع این نیست
به سمت جلو متمایل شد و آرنجش و رو زانوش گذاشت هنوز یکم قرمز بود
هی کوک مجبوری الان انقدر بامزه باشی؟
بس کن
+ ببین تو درمان میشی خوب اما یکم سخته و ممکنه طول بکشه و در مورد شخصیت های دیگهت اونا تو ناخودآگاه گیر کردن و تو ناخواسته درگیر زندگی کسایی شدی که جلو چشمات کشته شدن پس باید از ریشه حلش کرد
_مثلا؟
+سر جنازشون چه بالایی اومد؟
درمونده شد
_دادشون به سگا بخورن
+ خدای من واقعا خیلی عوضیه....در مورد زندگی شون یا خانوادشون چیزی میدونی؟
_نه
+هیچی؟
_ هیچی فقط میدونم از پدرشون کینه داشت
موهامو تو دستم گرفتم، وای خیلی سخته تا حالا هیچ موردی مثل کوک ندیدم
_خودت چی؟
با تعجب نگاش کردم
+من چی؟
_زندگی تو
مسخره لبخند زدم
+چیز جالبی نیست که بخوای بدونی
_من که نمیخوام جالب باشه
مسخره خندیدم و اون پوکر نگام کرد کم کم اون خنده مسخرم محو شد
+جدی ای الان؟
_تو قیافم شوخی میبینی؟
خوب صورتشو انالیز کردم
_نه هیچی نمیبینم
یه تای ابروشو بالا برد
+چرا میخوای بدونی؟
_همینطوری
چشمامو محکم بازو بسته کردم
+خیلی خوب اگه باعث میشه دست از فضولی برداری میگم
منتظر نگام کرد
+ از مامانم هیچی یادم نیست چون هیچوقت تو زندگیم نبود اما بابام میگفت که بعد به دنیا آمدنم ولم کرده بابام....
عمیق بهم نگاه کرد
+ بابامی قمارباز الکلی بود کل زندگیمونو به خاطر قمار از دست داد و همینطور....منو
_تورو؟
همانطور که سرم پایین بود به چشماش نگاه کردم
+ده سالم که شد منو تو قمار فروخت
حیرت تو چشماش معلوم بود...
🥺😚💖💖💖💖
"میسو"
اخم کرد
_ نمیخواستم اسمی که اون عوضی رو من گذاشته بود و داشته باشم بعدم اسم جون کوک رو دیدم خوشم اومد یکم تغییرش دادم
خندم گرفته
+ منظور از تغییر تبدیل جونگ کوک به کوکه؟
اونم خندش گرفته بود ، بامزه بیشعور
سرمو تکون دادم
+ ولی میگم اگه برگردی عقب بازم خلافکار میشی؟
_نه
+پس چی؟
خودمم میسوزوندم تا راحت شم
رسما دهنمو بستم
_بالاخره دیگه مرده
+چی؟
_ گفتم که خونه رو سوزوندم اونم توش بود و مرد
کوک بیچاره خبر نداره اون عوضی زنده است و منتظر تا دوباره به دستش بیاره، اگه بفهمه دوباره میره رو بکشتش و بعد خودش تو دردسر میافته
_چرا قیافت اینجوریه
+ها؟
_تو فکری؟
+ آره خوب دارم میگم باید زجرش می دادید که یهو بکشیش
_همون بسشه حوصله هم نداشتم
+اها که اینطور
_ این کل زندگی تخمیم بود بقیه شم که میدونی حالا میتونی کمکم کنی
+ببین میخوام باهات روراست باشم
پوزخند زد
_درمان نمیشم نه؟
+نه نه موضوع این نیست
به سمت جلو متمایل شد و آرنجش و رو زانوش گذاشت هنوز یکم قرمز بود
هی کوک مجبوری الان انقدر بامزه باشی؟
بس کن
+ ببین تو درمان میشی خوب اما یکم سخته و ممکنه طول بکشه و در مورد شخصیت های دیگهت اونا تو ناخودآگاه گیر کردن و تو ناخواسته درگیر زندگی کسایی شدی که جلو چشمات کشته شدن پس باید از ریشه حلش کرد
_مثلا؟
+سر جنازشون چه بالایی اومد؟
درمونده شد
_دادشون به سگا بخورن
+ خدای من واقعا خیلی عوضیه....در مورد زندگی شون یا خانوادشون چیزی میدونی؟
_نه
+هیچی؟
_ هیچی فقط میدونم از پدرشون کینه داشت
موهامو تو دستم گرفتم، وای خیلی سخته تا حالا هیچ موردی مثل کوک ندیدم
_خودت چی؟
با تعجب نگاش کردم
+من چی؟
_زندگی تو
مسخره لبخند زدم
+چیز جالبی نیست که بخوای بدونی
_من که نمیخوام جالب باشه
مسخره خندیدم و اون پوکر نگام کرد کم کم اون خنده مسخرم محو شد
+جدی ای الان؟
_تو قیافم شوخی میبینی؟
خوب صورتشو انالیز کردم
_نه هیچی نمیبینم
یه تای ابروشو بالا برد
+چرا میخوای بدونی؟
_همینطوری
چشمامو محکم بازو بسته کردم
+خیلی خوب اگه باعث میشه دست از فضولی برداری میگم
منتظر نگام کرد
+ از مامانم هیچی یادم نیست چون هیچوقت تو زندگیم نبود اما بابام میگفت که بعد به دنیا آمدنم ولم کرده بابام....
عمیق بهم نگاه کرد
+ بابامی قمارباز الکلی بود کل زندگیمونو به خاطر قمار از دست داد و همینطور....منو
_تورو؟
همانطور که سرم پایین بود به چشماش نگاه کردم
+ده سالم که شد منو تو قمار فروخت
حیرت تو چشماش معلوم بود...
🥺😚💖💖💖💖
۶۷.۹k
۲۸ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.