خدافظ

#𝑺𝑨𝑭𝑬_𝑾𝑰𝑻𝑯_𝒀𝑶𝑼
𝒑𝒂𝒓𝒕 ²

+خدافظ
م.ه. بای بای
به سمت ماشین حرکت کردم چمدونم رو گزاشتم صندوق عقب به بادیگاردم گفتم منو برسونه
ب.د. کجا میرین
+فزودگام این چئون
ب. د. چشم
بعد از 40 مین رسیدیم چمدونم رو بهم داد و وارد فرودگاه شدم
با خوندن اسم پروازم سریع وارد هواپیما شدم
رفتم و روی صندلیم نشستم به پسر خاله پیام دادم
+سلام خوشتپ
_خوشتیپت روم تائثیر نداشت ... کارت
+جواب سلام واجبه
_دارم کار میکنم
+من با کار تو کار ندارم من احتمالاً ساعت 2 برسم سئول یکی رو بفرس بیاد دنبالم
_کسی نیست... اگه کارم تموم شد خودم میام دنبالت ولی اگه نشد از همونجا تاکسی بگیر آدرس خونمو که یادته
+برو گمشو... خدافظ
مهماندار: لطفاً گوشیتون رو خاموش کنید
گوشیمو خاموش کردم کا یهو یه پسر مو طلایی اومد و کنارم نشست بی تفاوت بهش رومو کردم سمت پنجره
پسر: بهت میاد دانشجو باشی
رومو کردم سمتش+آره
پسر: تو تو دانشگاه ملی بوسان نبودی... پزشکیه اونجا دیگه PNU
+آره... نکنه تو ... میشه ماسکتو بیاری پایین
ماسکشو اورد پایین
+سوهو... تو اینجا چیکار میکنی؟
_من... کار خاصی نمیکنم... من فقط انتقالی گرفتم به SNU
+منم انتقالی گرفتم به همونجاااااا
سوهو: عهههه پس بازم اونجا همو میبینیم
+اوهوم... چه خبر از یونها؟
سوهو: مثل همیشه نمرش... 0
سوهو: خب کجا میخوای بری... خوابگاه؟
+اوممم نه قرار برم پیش پسر خاله پیشیم و همچنین سردم
سوهو: آها منم میرم خونه عموم
+]آها
سوهو: آههه دلم واسش تنگ شده
+شما دو تا چندش ترین کاپلای تو مدرسه این
سوهو: ولی احساس میکنم کاپل تو و یونگی به هم میاد
+چرا همچین فکری میکنی؟
سوهو: دختر شر و شیطون و پسری سرد و مغرور
+خیلی خیال پردازی
سوهو: میدونم... خوابم میاد
+منم
سوهو خودشو به صندلی تکیه داد و خوابید و منم سرمو گزاشتم به پنچره و خوابیدم
4 ساعت بعد
سوهو: هانا رسیدیم
+هوم
با سوهو رفتیم به سمت در خروج به اینطرف و اونطرف نگاه کردم که یونگی رو دیدم
با سوهو خدافظی کردم و به سمت یونگی رفتم
+سلام
_هوم... نیومده دوست پسر پیدا کردی
+دوست پسرم نبود خودش دوست دختر داره
_نه بابا تو 4 ساعت کل زندگی پیره رو در اوردی
+هم دانشگاهیمه ما هم تو بوسان و هم اینجا هم دانشگاهی ایم دوست دخترش نمرش پایین بود نتونست بیاد
_هوم
+کارت یا من؟
_معلومه که...کارم
+کارت تموم شد که اومدی دنبالم
_نه..
+پس چرا اومدی دنبالم؟ نکنه واست مهم؟
_این چه حرفیه دختر خاله.. معلومه که نه
یاد درخواست مامانم اوفتادم که گفته بود مراقبت باشم گفتم خودم میام دنبالت
+مسخره.. خودم میومدم بهتر بود
یهو دیدم فرمون ماشین رو به صورت ددی فاکری ای چرخوند
و زد بغل رفت پایین و در رو باز کرد
_بیا بیرون
+چی؟
_پاشو بیا بیرون تاکسی بگیر بیا خونم.. هوم؟
+چته وحشی..کامنت
دیدگاه ها (۱۰)

#𝑺𝑨𝑭𝑬_𝑾𝑰𝑻𝑯_𝒀𝑶𝑼 𝑷𝑨𝑹𝑻 ³_خدایا.. دیگه هیچ حرفی بینمون رد و بدل ...

#𝑺𝑨𝑭𝑬_𝑾𝑰𝑻𝑯_𝒀𝑶𝑼 𝑷𝑨𝑹𝑻 ⁴_برگه مرخصیتو بهت میدم منشی: ممنون از خ...

دخترای گل لایک که خودتون میرسونید خب ولی کامنت باید تا ناموس...

#my_charming_bully 𝒑𝒂𝒓𝒕⁴⁰^آخه بیچاره ها هفته بعد روز عروسی م...

بیب من برمیگردم پارت: 41( جونگکوک) به سختی چشمام رو باز کردم...

#بد_بوی#پارت_۲۶#الینا تازه گوشی رو از رو جیمسون قطع کردم که ...

عشق چیز خوبیه پارت ۶صبح از خواب بلند شدم لباسمو عوض کردم و ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط