cold Mafia (P25)
cold Mafia (P25)
صدای باز شدن در میومد جونگکوک اومد*
ا.ت* وقتی جونگکوک اومد دیدم بازو چپش تیر خورده بود سریع رفتم پیشش گفتم...
ا.ت : جونگکوک چیشده*نگران*
تهیونگ : جونگکوک چه اتفاقی افتاده بگو*نگران*
کوک : اههه سرم درد میکنه
تهیونگ : وایسا بزار ببرمت اتاق
ا.ت : جونگکوک همینجا دراز بکش
تهیونگ : وایسا تیر در بیارم*شروع کرد به در آوردن*
چند مین بعد :
تهیونگ : جونگکوک نمیخوای بگی چیشده
کوک : د..دونگ گئون
تهیونگ : تو اونجا چیکار میکردی تنها رفتی؟
ا.ت : دونگ گئون کیه؟
کوک به ا.ت نگاه کرد*
کوک : ا.ت میشه منو تهیونگ تنها بزاری
ا.ت : ب..ب.باشه*رفت*
تهیونگ : چیشده تهیونگ
کوک : اون عوضی(دونگ گئون)تمام ثروت نقشه هامون از سیستم هک کرد
تهیونگ : چی داری میگی تو*تعجب،داد*
فلش بک همون روز*
کوک : چی میخوای تو
دونگ گئون : سلام کردن هم بلد نیستی*پوزخند*
کوک : بیشتر از این نرو رو اعصابم بگو چی میخوای
دونگ گئون : تمام مدارک هاتو دارم
کوک : زیادی اهل شوخی هستی ها
دونگ گئون : بیا خودت ببین *کوک مدارک نگاه میکنه*
یقه دونگ گئون میگیره*
کوک : عوضی تو چیکار کردی*عربده*
دونگ گئون : آروم باش اگه نمیخوای این اتفاق واسه باندت بیفته بهت یه فرصت میدم یک اول باید با دخترم ازدواج کنی دومن هیچ خبری از اون دختر(ا.ت) نداری.
کوک : عوضی هیچ چشمت به ا.ت بیفته کله باندت به آتیش میکشم*عربده*
دونگ گئون : واقعا! باشه*اسلحه رو میگیره سمت کوک*
کوک : *پوزخند* تو میخوای با این منو بترسونی ها
دونگ گئون : تا سه شماره بهت فرصت میدم...۱...۲...۳سرشلیک کوک تقلا کرد گلوله خورد به بازوی چپ جونگکوک
کوک : اهههه عوضی
پایان فلش فک*
کوک : تهیونگ ازت یه لطفی میخوام
تهیونگ : چی میخوای
کوک : نمیتونم بزارم باندم دست اون عوضی باشه برا همین یه نقشه دارم باید ا.ت همراه یه نفر بفرستم آمریکا میشه تو مراقب ا.ت باشی
تهیونگ : اما..ک..کوک تو نمیتونی ا.ت رو ترک کنی
کوک : ا.ت نباید بفهمه من قراره با اون هر.زه(دختر دونگ گئون )ازدواج کنم ولی باید بهش بگم ما جدا شیم
تهیونگ : چییی ببینم تو عقلت از دست دادی تو به فکر ا.ت نیستی
کوک : ببین منو من باید به ا.ت بگم جدا شیم ولی ا.ت نباید موضوع اصلی بفهمه تا وقتی مدارک باند او و سیستمی که هک کره نابود نشه اون باید آمریکا باشه
تهیونگ : اما جونگکوک اون عاشقته میدونی دردش چیه
کوک : تهیونگ!
از زبان تهیونگ : از وقتی با جونگکوک آشنا شدم اون سنگ دل سرد....ادامه داره
ادمین : ببخشید طول کشید سرم از کلاسهای آموزشی شلوغ بود امروزا وقتم خالیه براتون آپلود میکنم
صدای باز شدن در میومد جونگکوک اومد*
ا.ت* وقتی جونگکوک اومد دیدم بازو چپش تیر خورده بود سریع رفتم پیشش گفتم...
ا.ت : جونگکوک چیشده*نگران*
تهیونگ : جونگکوک چه اتفاقی افتاده بگو*نگران*
کوک : اههه سرم درد میکنه
تهیونگ : وایسا بزار ببرمت اتاق
ا.ت : جونگکوک همینجا دراز بکش
تهیونگ : وایسا تیر در بیارم*شروع کرد به در آوردن*
چند مین بعد :
تهیونگ : جونگکوک نمیخوای بگی چیشده
کوک : د..دونگ گئون
تهیونگ : تو اونجا چیکار میکردی تنها رفتی؟
ا.ت : دونگ گئون کیه؟
کوک به ا.ت نگاه کرد*
کوک : ا.ت میشه منو تهیونگ تنها بزاری
ا.ت : ب..ب.باشه*رفت*
تهیونگ : چیشده تهیونگ
کوک : اون عوضی(دونگ گئون)تمام ثروت نقشه هامون از سیستم هک کرد
تهیونگ : چی داری میگی تو*تعجب،داد*
فلش بک همون روز*
کوک : چی میخوای تو
دونگ گئون : سلام کردن هم بلد نیستی*پوزخند*
کوک : بیشتر از این نرو رو اعصابم بگو چی میخوای
دونگ گئون : تمام مدارک هاتو دارم
کوک : زیادی اهل شوخی هستی ها
دونگ گئون : بیا خودت ببین *کوک مدارک نگاه میکنه*
یقه دونگ گئون میگیره*
کوک : عوضی تو چیکار کردی*عربده*
دونگ گئون : آروم باش اگه نمیخوای این اتفاق واسه باندت بیفته بهت یه فرصت میدم یک اول باید با دخترم ازدواج کنی دومن هیچ خبری از اون دختر(ا.ت) نداری.
کوک : عوضی هیچ چشمت به ا.ت بیفته کله باندت به آتیش میکشم*عربده*
دونگ گئون : واقعا! باشه*اسلحه رو میگیره سمت کوک*
کوک : *پوزخند* تو میخوای با این منو بترسونی ها
دونگ گئون : تا سه شماره بهت فرصت میدم...۱...۲...۳سرشلیک کوک تقلا کرد گلوله خورد به بازوی چپ جونگکوک
کوک : اهههه عوضی
پایان فلش فک*
کوک : تهیونگ ازت یه لطفی میخوام
تهیونگ : چی میخوای
کوک : نمیتونم بزارم باندم دست اون عوضی باشه برا همین یه نقشه دارم باید ا.ت همراه یه نفر بفرستم آمریکا میشه تو مراقب ا.ت باشی
تهیونگ : اما..ک..کوک تو نمیتونی ا.ت رو ترک کنی
کوک : ا.ت نباید بفهمه من قراره با اون هر.زه(دختر دونگ گئون )ازدواج کنم ولی باید بهش بگم ما جدا شیم
تهیونگ : چییی ببینم تو عقلت از دست دادی تو به فکر ا.ت نیستی
کوک : ببین منو من باید به ا.ت بگم جدا شیم ولی ا.ت نباید موضوع اصلی بفهمه تا وقتی مدارک باند او و سیستمی که هک کره نابود نشه اون باید آمریکا باشه
تهیونگ : اما جونگکوک اون عاشقته میدونی دردش چیه
کوک : تهیونگ!
از زبان تهیونگ : از وقتی با جونگکوک آشنا شدم اون سنگ دل سرد....ادامه داره
ادمین : ببخشید طول کشید سرم از کلاسهای آموزشی شلوغ بود امروزا وقتم خالیه براتون آپلود میکنم
۱۸.۴k
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.