ری: پاستای فرانسوی چطور
ری: پاستای فرانسوی چطور
سوزومه: عالیه بریم
ری: نمیخوای که با این لباسا بری
سوزومه: اوخ.... یه چند مین وایسامن لباسمو عوض کنم میام
رفتم اتاقمو یه لباس گرم برداشتمو پوشیدم موهامو درست کردمو از جاکفشی یه فوتبال برداشتمو رفتم پایین ری رو کاناپه نشسته بود
جنیور: جایی میری
سوزومه: اوم با ری دارم میرم رستوران
جنیور: اوم
سوزومه: توچی
جنیور: من یه کاری برام پیش اومده سری میام
سوزومه: اوکی به سلامت
رفتم پیش ری
سوزومه: بریم
ری: بریم
سوار ماشین شدیمو رفتیم رستوران روی یکی از میزا نشستیم گارسون اومد
گارسون: چی میل دارید
ری: یه پاستای فرانسوی و یه قهوه
گارسون: تا ده مین دیگه سفارشتون امادست
ری: ممنون(گارسون رفت)
سوزومه: تو نمیخوری
ری: اشتها ندارم
سوزومه: اوم..... این وقت شب میخوای قهوه بخوری؟
ری: یزره قهوه چیزی نیست
سوزومه: هرجور راحتی........ اوه راستی دوشیزه جسیکا چی شد
ری: دوباره ردم کرد
سوزومه: چیی امیلی گفت همچی حل چرا....... تو ریدی
ری: شوخی کردم... خودش قبل من اعتراف کرد
سوزومه: واااااو پس بدست اوردیش
ری: اوم
سوزومه: پس هردوتون بهم مدیونین
ری: چی میخوای
سوزومه: عالیه بریم
ری: نمیخوای که با این لباسا بری
سوزومه: اوخ.... یه چند مین وایسامن لباسمو عوض کنم میام
رفتم اتاقمو یه لباس گرم برداشتمو پوشیدم موهامو درست کردمو از جاکفشی یه فوتبال برداشتمو رفتم پایین ری رو کاناپه نشسته بود
جنیور: جایی میری
سوزومه: اوم با ری دارم میرم رستوران
جنیور: اوم
سوزومه: توچی
جنیور: من یه کاری برام پیش اومده سری میام
سوزومه: اوکی به سلامت
رفتم پیش ری
سوزومه: بریم
ری: بریم
سوار ماشین شدیمو رفتیم رستوران روی یکی از میزا نشستیم گارسون اومد
گارسون: چی میل دارید
ری: یه پاستای فرانسوی و یه قهوه
گارسون: تا ده مین دیگه سفارشتون امادست
ری: ممنون(گارسون رفت)
سوزومه: تو نمیخوری
ری: اشتها ندارم
سوزومه: اوم..... این وقت شب میخوای قهوه بخوری؟
ری: یزره قهوه چیزی نیست
سوزومه: هرجور راحتی........ اوه راستی دوشیزه جسیکا چی شد
ری: دوباره ردم کرد
سوزومه: چیی امیلی گفت همچی حل چرا....... تو ریدی
ری: شوخی کردم... خودش قبل من اعتراف کرد
سوزومه: واااااو پس بدست اوردیش
ری: اوم
سوزومه: پس هردوتون بهم مدیونین
ری: چی میخوای
۲.۳k
۱۲ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.