فرشتگان مرگ part:23
Part:23
دوهفته از اون اتفاقات گذشته بود
ات توی این دو هفته بدنش ضعیف تر شد بود جوری که رنگش پریده بود و حتی کم تر از یه وعده غذا میخورد
اکوما هم تقریبا دیگه زیر شکنجه های تهیونگ داشت جون میداد...چرا؟سوال خوبیه...چون دقیقا ۱۰ بار توی دوهفته فرار کرده بود
تهیونگ اکوما رو زیر نظر داشت و فهمیده بود هرشب گریه میکنه ولی میدونست دلیلش رفتارای خودشه؟من که اینجوری فکر نمیکنم
رابطه ی جیمین و ات باهم خوب بودی ولی اکوما و یونگی هنوز باهم کنار نیومدن
جونگکوک سرش با محموله ها گرم بود
رابطه ی جیمین و یونگی با جونگکوک و تهیونگ مثل قبل شده بود...
اکوما روی تمام بدنش کبودی داشت
"ویو ات"
نزدیکای صبح بود تقریبا ساعت ۴ نصف شب بازم طبق معمول نتونستم درست بخوابم
کمخوابی و غذا نخوردن باعث شده بود سردرد شدید بگیرم
به سمت آشپزخونه رفتم تا قرص پیدا کنم همه جا تاریک بود
لیوان آبی برداشتم و مسکن رو خوردم برگشتم که با دوتا چشم مواجه شدم
ات. جیغ خفه ای کشیدم ار..ارباب ترسیدم
کوک. کی بهت گفته اینجوری صدام کنی؟*بم و خمار
ات. بین جونگکوک و دیوار قفل شده بودم اربا..ب شما حالتون خوب نیست من میرم...
کوک. نیشخندی زدم کجا با این عجله؟دستمو زیر چونش گذاشتم و سرشو بالا آوردم *جونگکوک یجورایی مسته
.وقتی باهات حرف میزنم توی چشمام نگاه کن
ات. دستشو روی دیوار گذاشت،دستامو بالای سرم قفل و لباشو روی لبام کوبید
کوک. به تقلا کردنش توجهی نکردم چند دقیقه ای میشد که داشتم میبوسیدمش با کم آوردن نفس ازش جدا شدم
ات. شروع کردم به نفس نفس زدن که با تیر کشیدن سرم دستامو روی گوشام گذاشتم و روی زمین نشستم
صدای جیغ خواهر برادر ناتنیم توی گوشم می پیچید حالت تهوع داشتم
کوک. کنارش نشستم و گفتم خوبی؟
ات. زدم زیر خنده من؟معلومه که خوبم عااا آبااا؟(بابا)
کوک. آبا؟به جایی که خیره شده بود نگاه کردم ولی هیچکس اونجا نبود
به جعبه قرصی که روی اپن بود نگاه کردم وای نه...خدا لعنتت کنه تهیونگ بهت گفتم اینا رو بریز دور اخه کی از قرص الاسدی برای حرف کشیدن استفاده میکنه *توی دلش
.ات؟خداااا حالا چیکار کنم اهان باید دوشِ آب سرد بگیره*این یکی رو از خودم در اوردم ایم سووو ساریی
ولی چیجوریییی هوف تهیونگ پاره ای (عسیسم به خودت مثلث باش)
ات. جئون میدونستی خیلی جذابی؟*نیشخند و خمار
برای کسایی که نمیدونن قرص الاسدی چیه ( الاسدی یک ماده مخدر سفید است که بو ندارد و مصرف آن باعث افزایش دمای بدن، توهم، سردرگمی، سرخوشی و ایجاد تهوع می شود.)
خوشت اومده؟خفه شو خوشت اومدههههه
#تهیونگ#جونگکوک#جیمین#یونگی#نامجون #جین#جیهوپ#bts#نفر_بعدی_در_کار_نیست
دوهفته از اون اتفاقات گذشته بود
ات توی این دو هفته بدنش ضعیف تر شد بود جوری که رنگش پریده بود و حتی کم تر از یه وعده غذا میخورد
اکوما هم تقریبا دیگه زیر شکنجه های تهیونگ داشت جون میداد...چرا؟سوال خوبیه...چون دقیقا ۱۰ بار توی دوهفته فرار کرده بود
تهیونگ اکوما رو زیر نظر داشت و فهمیده بود هرشب گریه میکنه ولی میدونست دلیلش رفتارای خودشه؟من که اینجوری فکر نمیکنم
رابطه ی جیمین و ات باهم خوب بودی ولی اکوما و یونگی هنوز باهم کنار نیومدن
جونگکوک سرش با محموله ها گرم بود
رابطه ی جیمین و یونگی با جونگکوک و تهیونگ مثل قبل شده بود...
اکوما روی تمام بدنش کبودی داشت
"ویو ات"
نزدیکای صبح بود تقریبا ساعت ۴ نصف شب بازم طبق معمول نتونستم درست بخوابم
کمخوابی و غذا نخوردن باعث شده بود سردرد شدید بگیرم
به سمت آشپزخونه رفتم تا قرص پیدا کنم همه جا تاریک بود
لیوان آبی برداشتم و مسکن رو خوردم برگشتم که با دوتا چشم مواجه شدم
ات. جیغ خفه ای کشیدم ار..ارباب ترسیدم
کوک. کی بهت گفته اینجوری صدام کنی؟*بم و خمار
ات. بین جونگکوک و دیوار قفل شده بودم اربا..ب شما حالتون خوب نیست من میرم...
کوک. نیشخندی زدم کجا با این عجله؟دستمو زیر چونش گذاشتم و سرشو بالا آوردم *جونگکوک یجورایی مسته
.وقتی باهات حرف میزنم توی چشمام نگاه کن
ات. دستشو روی دیوار گذاشت،دستامو بالای سرم قفل و لباشو روی لبام کوبید
کوک. به تقلا کردنش توجهی نکردم چند دقیقه ای میشد که داشتم میبوسیدمش با کم آوردن نفس ازش جدا شدم
ات. شروع کردم به نفس نفس زدن که با تیر کشیدن سرم دستامو روی گوشام گذاشتم و روی زمین نشستم
صدای جیغ خواهر برادر ناتنیم توی گوشم می پیچید حالت تهوع داشتم
کوک. کنارش نشستم و گفتم خوبی؟
ات. زدم زیر خنده من؟معلومه که خوبم عااا آبااا؟(بابا)
کوک. آبا؟به جایی که خیره شده بود نگاه کردم ولی هیچکس اونجا نبود
به جعبه قرصی که روی اپن بود نگاه کردم وای نه...خدا لعنتت کنه تهیونگ بهت گفتم اینا رو بریز دور اخه کی از قرص الاسدی برای حرف کشیدن استفاده میکنه *توی دلش
.ات؟خداااا حالا چیکار کنم اهان باید دوشِ آب سرد بگیره*این یکی رو از خودم در اوردم ایم سووو ساریی
ولی چیجوریییی هوف تهیونگ پاره ای (عسیسم به خودت مثلث باش)
ات. جئون میدونستی خیلی جذابی؟*نیشخند و خمار
برای کسایی که نمیدونن قرص الاسدی چیه ( الاسدی یک ماده مخدر سفید است که بو ندارد و مصرف آن باعث افزایش دمای بدن، توهم، سردرگمی، سرخوشی و ایجاد تهوع می شود.)
خوشت اومده؟خفه شو خوشت اومدههههه
#تهیونگ#جونگکوک#جیمین#یونگی#نامجون #جین#جیهوپ#bts#نفر_بعدی_در_کار_نیست
۷.۲k
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.