Part 38

Part 38

(ویو ات )
با دل درد شدید از خواب بیدار شدم کوک هنوز خواب رفتم تو دستشویی دیدم که پریود شدم واقعا که حتما باید امروز می‌شد پد همراهم نداشتم هی داشتم فکر می‌کردم حالا چیکار کنم حالا چیکار کنم که یهو در زده شد کوک بود


کوک :ات خوبی

ات: اممم ا..اره خ..خوبم

کوک :چیشده بهم بگو

ات :نمیتونم

کوک: براچی نکنه حامله

ات: خدا شفاف بده آخه حامله یه چیز دیگه

کوک :اممم نمیدونم چت شده

ات :پ..پریود شدم (آروم)

کوک: اها خب پد احتیاج داری

ات: اوهوم

کوک: الان میرم برات میخرم

(ویو ات)
هی خودمو سرزنش می‌کردم چرا بهش گفتم چرا آماده نبودم وای چقدر من خرم وای نه نباید می‌دونست نه نه ولش کن دوست پسرته باید بدونه ولی اگه هیقققق نههههه


(‌ویو کوک)
صبح از خواب که بیدار شدم دیدم آت کنارم نیست دیدم رفته دستشویی تو دستشویی هی داشت حرف می‌زد با خودش ازش پرسیدم چی شده اول جوابمو نداد ولی بعدش فهمیدم پریود شده بود سری لباسمو پوشیدم رفتم تو ماشین نشستم دم مغازه وایسادم رفتم پایین چند بسته پد برداشتم با چند تا شکلات و پاستیل و بستنی حساب کردم و رفتم خونه رفتم تو اتاقمون دیدم ات داره با خودش حرف می‌زنه و خودشو سرزنش می‌کنه که چرا به من گفته از این کارش تک خنده کردم و رفتم در دستشوییو زدم و بهش دادم

کوک: بیا

ات :م..مرسی

(ویو ات)
چیزایی که نیاز داشتم ازش گرفتم و لباسامو عوض کردم و رفتم بیرون دیدم کوک تو اتاق نبود انقدر دل دردم شدید بود که نمی‌دونستم الان برم دنبالش بگردم که ببینم کجاست برای همین رو تخت دراز کشیدم و پتو رو انداختم روم دل دردم خیلی شدید بود پاهامو تو دلم جمع کرده بودم و با دستام دلمو گرفته بودم که یهو صدای در اومد کوک بود دیدم توی دستاش کیسه آب گرم با یه لیوان شیر بود


(ویو کوک)
بعد که بهش وسایلشو دادم رفتم پایین آب رو گذاشتم تا جوش بیاد بعدش از توی کابینت کیسه آب گرما آوردم و توشو پر آب جوش کردم یه لیوان شیر عسل براش آماده کردم رفتم بالا دیدم مثل یه بچه دور خودش پیچیده حتماً خیلی درد داره رفتم پیشش که کیسه ی اب گرمو گذاشتم رو دلش پشت گردنشو بوسیدم و بهش لیوان شیر عسل رو دادم تا بخوره


کوک: بیب خوبی ؟؟

ات:اوهوم (خجالت)

کوک : بیبی خجالت نداره که این یه چیز عادیه نیازی نیست خجالت بکشی

ات:..............

کوک : دلت هنوز درد میکنه

ادامه دارد
دیدگاه ها (۷)

Part 39

Part 40

Part 37

Part 36

{مافیای من}{پارت ۱۰}باشه عشقم بخواب کوک ویو همین طور مونده ب...

عشق چیز خوبیه پارت ۱۱که یهو پدر لوسیفر اومد و تفنگ رو سمت من...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط