عشق باطعم تلخ part120
#عشق_باطعم_تلخ #part120
با عجله آماده شدم از خونه زدیم بیرون کنار رستوان وایستاد.
- تو برو منم میام.
سرم رو تکون دادم از ماشین پیاده شدم، حرکت کردم سمت رستوران...
«پرهام»
ماشینم رو پارک کردم به سمت رستوران رفتم با چشم دنبال آنا گشتم که دیدم کنار میزی ته رستوران نشسته بود، با لبخند حرکت کردم سمتش رسیدم بهش...
- چرا اینجا رو انتخاب کردی؟
سرش رو بلند کرد.
- اینجا آرومتر از اونجاست.
لبخندی زدم صندلی رو کشیدم عقب نشستم.
- خب چی سفارش بدیم؟
نگاهی به مِنو کرد.
- هر چی باشه قبول میکنی؟
سرم رو تکون دادم.
- البته، هر چی باشه؟
لبخندی زد نگاهی با تردید بهم کرد.
- نیایی بگی رژیمم باید هر چی سفارش میدم بخوری!
خندیدم باز این شیطونیهاش فعال شده بود.
- هستم؛ ولی امشب استثناِ.
رو به گارسون که با لبخند عاشقانه به دوتامون خیره بود، گفت:
- سیب زمینی سرخ شده، مرغ طعم دار، کرانچی تاکو، کروکت گوشت مخصوص، پیتزا مخصوص، اسنک کالباس، کاسترول ژامبون و آخر ناگت مرغ.
و نگاهی بهم کرد.
- همین...
گارسون لبخندی به سمت من زد، منم در جوابش فقط خندیدم بعد از رفتن گارسون سرم رو گذاشتم روی میز، از خنده قرمز شده بودم سرم رو بلند کردم خیره شدم بهش که با دستهاش جلوی دهنش رو نگه داشته بود، میخندید.
👇 👇 👇
با عجله آماده شدم از خونه زدیم بیرون کنار رستوان وایستاد.
- تو برو منم میام.
سرم رو تکون دادم از ماشین پیاده شدم، حرکت کردم سمت رستوران...
«پرهام»
ماشینم رو پارک کردم به سمت رستوران رفتم با چشم دنبال آنا گشتم که دیدم کنار میزی ته رستوران نشسته بود، با لبخند حرکت کردم سمتش رسیدم بهش...
- چرا اینجا رو انتخاب کردی؟
سرش رو بلند کرد.
- اینجا آرومتر از اونجاست.
لبخندی زدم صندلی رو کشیدم عقب نشستم.
- خب چی سفارش بدیم؟
نگاهی به مِنو کرد.
- هر چی باشه قبول میکنی؟
سرم رو تکون دادم.
- البته، هر چی باشه؟
لبخندی زد نگاهی با تردید بهم کرد.
- نیایی بگی رژیمم باید هر چی سفارش میدم بخوری!
خندیدم باز این شیطونیهاش فعال شده بود.
- هستم؛ ولی امشب استثناِ.
رو به گارسون که با لبخند عاشقانه به دوتامون خیره بود، گفت:
- سیب زمینی سرخ شده، مرغ طعم دار، کرانچی تاکو، کروکت گوشت مخصوص، پیتزا مخصوص، اسنک کالباس، کاسترول ژامبون و آخر ناگت مرغ.
و نگاهی بهم کرد.
- همین...
گارسون لبخندی به سمت من زد، منم در جوابش فقط خندیدم بعد از رفتن گارسون سرم رو گذاشتم روی میز، از خنده قرمز شده بودم سرم رو بلند کردم خیره شدم بهش که با دستهاش جلوی دهنش رو نگه داشته بود، میخندید.
👇 👇 👇
۳۰.۱k
۰۶ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.