پارت Blood moon

پارت ۱۰۵ Blood moon




سوجین:باشه الان من تک میزنم رو گوشیت،کاری نداری؟


ا/ت:نه قربونت بای

سوجین:بابای


ساعت 5 و نیم بود


اماده جلوی اینه واستاده بودم...



موهامم همه رو فر کردم و کج ریختم تو صورتم وبقیشم باز گذاشتم



ریمل و خط چشم زدم و با رز گونه و رزلب صورتی
تیپم تکمیل شده بود



رفتم بیرون صدای حموم میومد جونگکوک تو حموم بود

رفتم تو اتاقش


و یه دست لباس ست با لباسای خودم براش گذاشتن


ا/ت:جونگکوک

از تو حموم داد زد


کوک:هااااان؟



ا/ت:واست لباس گذاشتم همونارو بپوش زودم بیا که 6 شد


کوک:باشه


تا ایفون و زدن جونگکوک اماده اومد پایین بازوشو به طرفم گرفت


منم دستم و دورش حلقه کردم بعد بستن درا رفتیم بیرون


سوجین با خوشحالی پیاده شدو صورتمو بوسید بعدم دستمو گرفت کشید تو ماشین


من و سوجین عقب نشسته بودیم اون دوتام جلو



سوجین:واااای دختر چقده تو خوشگلی من که دخترم میخوام قورتت بدم چه برسه به این جونگکوک


ا/ت:حالا نکه تو خیلی زشتی ایشششششش




سوجین:جونگکوک امشب شام مهمون تویی





کوک:بله؟به چه مناسبت؟


سوجین:به مناسبت عروسیت بدبخت



جونگکوک سرشو تکون داد وگفت




کوک:باشه فقط به خاطر جیمین

بعد چند دقیقه که رسیدیم



من و سوجین جلو میرفتیم جونگکوک و جیمین پشت سرما باهم

حرف میزدن و میومدن




سوجین و جیمین تیپ مشکی زده بودن اونام مثل ما با هم ست
کرده بودن
دیدگاه ها (۱۲)

پارت ۱۰۶ Blood moonسوجین دستمو گرفته بود باهام راه میرفتیم ...

پارت ۱۰۷ Blood moonبا صدای من هر دوتاشون برگشتن طرفم جیمین:ج...

پارت ۱۰۴ Blood moon ا/ت:نمیدونم باید ببینم جونگکوک چی میگه ...

دلتون واس نقاشیام تنگ نشده بود؟خودم این یکی نقاشیمو خیلی مید...

پارت ۸۲ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۲۴ فیک مرز خون و عشق

پارت ۹۶ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط