سنگدل

سنگدل
چپتر * ۱۴ *

ویو لونا

در یکی از باکس ها رو باز کردم،یه کفش پاشنه بلند سفید...بند های بلندی داشت که تا ساق پا ادامه داشت و روی بند ها پر از پروانه های برجسته ی شاینی بود

زیبا ترین کفشی بود که توی عمرم دیدم،در اون یکی جعبه رو باز کردم

یه کیف سفید از برند شنل،پارچه ی عجیبی داشت،خیلی زیبا بود...

یه کمی توی اتاق فضولی کردم

یه وان پر از گل و شیر،انواع شامپوی مو و بدن
شمع
چراغ خواب
عود و کلی چیز دیگه

رفتم سراغ کمد،توش چند تا ست لباس بیرونی و چند تا ست لباس خونگی و لباس زیر و حوله بود

رسیدم به میز ارایش،روی باکس یه نامه بود

توی نامه نوشته بود:تمام این وسایل رو با سلیقه ی کایلا خریدم،گفتم شاید اون بهتر بدونه دخترا چی دوست دارن...امیدوارم دوستشون داشته باشی کارامل

در باکس رو باز کردم،پر از لوازم ارایش بود

لوازم ارایشا رو چیدم توی جعبه های میز

برگشتم به اتاق نشیمن،چند بار نزدیک بود توی راهروها گم بشم اما تلاشم رو کردم

کوک هنوز روی مبل لم داده بود و با ویسکی اش ور میرفت

لونا:کوک...

نزدیکش وایستادم

یه نگاه سر تا پایی بهم انداخت

کوک:از سوپرایز خوشت اومد بیب؟

لونا:من...آره،ممنونم

کوک:ساعت 7 باید بریم،الان ساعت سه عه

لونا:میشه...برم و یکم بخوابم؟البته قبلش...دلم میخواد این عمارت رو ببینم

یه نگاه سرتاسری به اطراف کردم و خودم رو مشتاق نشون دادم

چشماش برق زد،پوزخند زد

کوک:البته پرنسس...

لیوان ویسکی رو گذاشت رو میز و از سر جاش بلند شد

کوک:دنبالم بیا...

عالیه...اگه همه ی سوراخای این عمارت رو یاد بگیرم راحت تر میتونم فرار کنم
دیدگاه ها (۰)

سنگدلچپتر * 15 *ویو لونااز اتاق نشیمن بیرون رفت،دنبالش رفتمی...

سنگدل چپتر * 16 *ویو لونااز چند تا راهرو رد میشد و منم دنبال...

سنگدلچپتر * 13 *ویو لونا برگشتیم به عمارت،سوار اسانسور شدیم...

سنگدل چپتر * 12 *ویو لونا یکی از دختر ها اومد نزدیکمدختر:خان...

سنگدلچپتر * 22 *رفتم توی اتاقم،تمام کمدم رو زیر و رو کردم تا...

پارت ۹۹

black flower(p,336)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط