پارت

پارت۲۰
که جینا یه سیلی محکم به ات زد
ات:مگه مرض داری
جینا:ببین طرف جونگکوک نمیری اون مال منه فهمیدی
ات:جونگکوکت برای خودت
جینا:برو گمشو
ات رفت تو آشپزخونه پرش به موقعی که کوک میاد خونه
ات که همینطور داره کار میکنه صدای در اومد کوک بود
اجوما:ات برو ببین ارباب چیزی نمیخواد
ات:چرا من
اجوما:برو دیگه
آن رفت پیش کوک
ات:س..سل.ام
کوک:علیک
ات:چیزی لازم ندارید
کوک:نه ناهار رو آماده کن
ات:بله
جینا‌:سلام کوکی
کوک:سلام عشقم
جینا:برو لباساتو عوض کن
کوک:باشه عزیزم
کوک رفت اتاقش و بعد لباساش رو عوض کن ات هم داشت میز رو میچید کوک اومد پایین
کوک:میز رو چیدید
ات:بله
کوک:جینا عشقم بیا
جینا:اوممم چشم کوکی
نشستن روی میز
و شروع کردن به خوردن
۱مین بعد
جینا:کی این غذا رو درست کرده
ات:م‌.‌..من
جینا بشقاب رو پرت کرد سمت ات و یه تیکه از بشقاب شکسته به صورت ات برخورد کرد و یه خراش روی پوست سفید ات ایجاد کرد
جینا:خاک تو سرت آشپزی هم بلد نیستی
کوکی جونم من از این نمیخورم(لوس)
کوک:باشه عشقم ات توهم برو گمشو مگه دستم بهت نرسه
ات:بله(با گریه اروم)
پرش به یه ما بعد
___________________________________
۶۶۵تایی بشیم
ممنونم از حمایتاتون
دیدگاه ها (۲۸۶)

پارت۲۱یک ماه بعد تو این یکماه جینا و جونگکوک برای اذیت کردن ...

پارت ۲۲کوک:پس که اینطور کوک رفت سمت تیغیات:میخوای چیکار کنیک...

ازدواج‌اجباری

پارت ۱۸پرش به خونه کوک ات ویو بعد از اینکه رسیدیم به عمارت ک...

هنرمند کوچولوی من

هنرمند کوچولوی من

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۳۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط