پارت

پارت ۱۸
پرش به خونه کوک
ات ویو
بعد از اینکه رسیدیم به عمارت کوک دهنم کف کرده بود این عمارت اون عمارتی نبود که من رفتم توش ولی خیلی قشنگ بود بیرون عمارت سیاه و نقره‌ای بود که این وایب خیلی قشنگی داشت باغ های با درخت های مختلف مثل انار،سیب،پرتقال و گیلاس
بوته های گل که زیبایی عمارت رو چند برابر می‌کرد که باغ خیلی بزرگی کنار در اصلی عمارت بود که گل های خشکی بودن ولی چرا عمارت انقدر سرسبزه ولی اون قسمت نه یا صدای داد کوک از افکارم اومدم بیرون
کوک. خداروشکر کرم که هستی
ات: چرا اینطور حرف میزنی
کوک:دوست دارم برو گمشو تو
ات:ایششش
ات و کوک رفتن تو
کوک:اجوما(داد)
ات:چرا داد میزنی
کوک: چهار دیواری اختیاری
اجوما اومد
اجوما. سلام پسرم سلام دخترم
کوک و ات:سلام
کوک:اجوما اتاق ات رو بهش نشون بده
اجوما:بله دخترم دنبالم بیا
ات:بله
خلاصش میکنم
لباساشون رو عوض کردن و رفتن خوابیدن پرش به فردا
ات که از خواب بلند شد یه حمام. ۲۰مینی رفت و لباس پوشید و رفت پایین
ات:سلام
کوک:سلام
ات خواست بشینه
کوک:
_______________________________
۶۵۰تایی بشیم
خب بچه حمایت یادتون نره دوستون دارم
دیدگاه ها (۷۱)

ازدواج‌اجباری

پارت۲۰که جینا یه سیلی محکم به ات زد ات:مگه مرض داری جینا:ببی...

پارت ۱۷پرش به عروسیات ویو هزار نفر دور سرم مثل پروانه میچرخی...

پار۱۶یون هی . ک...وک تو..تو.. ای..نجا چی..کار میکن..یکوک‌. د...

ویو ات وقتی بیدارشدم دورم اون پسره نبود بلند شدم و رفتم توی ...

هنرمند کوچولوی من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط