کتابدردسرساز

#کتاب_دردسر_ساز

#پارت_9


گوشمو چسبوندم به در صدار گریه میومد...
اما مطمئنم صدای مرلین نیست پس صدای ارسلانه؟؟
بیشتر تمرکز کردم تا بفهمم چی میگه!..

( علامت ارسلان&اینه)

& مرلین لطفا پاشو! اگه تو اسیب ببینی من بیشتر از تو درد میکشم....لطفا بیدار شو!!

در زدم رفتم تو ارسلان چشاش قرمز بود فهمیدم صدای گریه از خودش بوده!...

ابو پاشیدم رو صورت مرلین که به هوش اومد و دوباره شروع کرد به گریه کردن...!

ارسلان موند پیش مرلین و من رفتم پیش یکی از پلیسا و تمام ماجرای دیشب رو تعریف کردم! یکی از پلیسا رفت پیش مرلین و من هم باهاش رفتم

پلیس: مامان با بات کجا رفته بودن؟

مرلین: رفتن پیش عمم (گریه)

هممون با پلیسا رفتیم خونه عمه مرلین!.....
در زدیم عمه مرلین اومد دم در و قبل اینکه چیزی بگه مرلین پرسید:

+ مامان بابام اینجان؟........









بیا پایین....







بیا پایین تر....













استراحت کن از بس خوندی..‌‌...













#کتاب_دردسر_ساز

#پارت_10


(علامت مرلین£)

£ مرلین چی شده

+ عمه مامان بابام اینجان؟

£ دیشب شام خوردیم خوابیدیم صبح بیدار شدیم دیدم نیستن!...

+ نه!!! (با ترس)

مرلین افتاد زمین رفتیم تو خونه..
پلیسا داشتن خونه عمه مرلین رو میگشتن که یه دست دیگه که متعلق به یک زن بود
دیدگاه ها (۰)

#کتاب_دردسر_ساز #پارت_11واقعا نمیدونستم چی بگم...یکی از پایس...

#کتاب_دردسر_ساز#پارت_12نوشته بود...((خودتون خواستین)) :)...

#کتاب_دردسر_ساز#پارت_8پلیسا اومدن.سوال جواب میکردن،هیچکدوم ا...

#کتاب_دردسر_ساز#پارت_7رفتیم خونه مرلین وشب اونجا بودیم صبح ب...

p1ساعت نزدیک ۲نصف شب بود و هنوز تهیونگ خونه نیومده بود خیلی ...

امروزم با صدای الارم از خواب بیدار شدم و به مدرسه فحش میدادم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط