عاشق که شدی در هیجانی نگرانی

عاشق که شدی در هیجانی ، نگرانی؛
عشق است و تو هستی و جهانی نگرانی
    
عاشق که شدی فرق ندارد که کجا ، کی؛
یا اینکه برای چه کسانی نگرانی...

تا زمزمه ی زخمی یک برگ بیاید؛
بر بال نسیمش ننشانی ، نگرانی

در باغ اگر چهچهه ی چلچله ای هست؛
آن را به درختی نرسانی ، نگرانی

یک روز می آیی به خودت ؛ خسته ترینی؛
پیری و شده تازه جوانی نگرانی...

تا خوابٍ که آشفته شود از تب و تابش؟
این بار که افتاد به جانی نگرانی

عاشق که شدی فرق ندارد که کجا؟ کی؟
تا صبح قیامت نگرانی . . .نگرانی

   #خاصترین
دیدگاه ها (۲)

دوباره سیب و غزل، من گناه می خواهمدلی دچار تو و سر به راه می...

طعنه ها دیگر نمی آزاردم زیبای من سمت بی حسی رسیده عشق بی پرو...

با رنگ و بویت ای گل گل رنگ و بو نداردبا لعلت آب حیوان آبی به...

در پای قول قصه ماندم تا بیایییک شهر را از خویش راندم تا بیا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط