Part66
Part66
((ا/ت))
تصمیم گرفتم یه پیراهن طلایی کوتاه و جذب که بالاتنه دکلتش با تور اکلیلی پوشیده شده بود رو بپوشم
+عووووف کاش الان موهام همون رنگ قبلیش بود :(
بالاخره تصمیم گرفتم موهامو صاف کنم… اونارو رو شونه هام ریختمو یه میکاپ ملایمم کردم
تقریبا حاضر بودم اما حلقم.. حلقم تو دستم نبود
+حلقمممممممممممم(داد زدم )
همه سریع اومدن تو اتاق
×خوبیییی???
+(اختیاری رو اشکام نداشتم ) کوک… انگشترم.. نیست ..تو دستم نیستتت(گریم شدت گرفت)
×عشقم گریه نکنننن.. خیلی خب پیداش میکنیم ..
+کوووک متاسفممممم…
×هیشش اشکال نداره بیا تو بغلم
فقط گریه میکردم
برادر ا/ت: بیا ندید بدید شوهر ندیده بگیر افتاده بود کنار مبل ..اون موقع که جوگیر شدی حرفای گنده میزدی حتما از دستت افتاده بود
سریع و کوک رو ول کردمو حلقه رو از داداشم گرفتم و محکم به خودم چسبوندم
+اهههه… دیگه گمت نمیکنممم انگشتر خوشگلم
×خیلی خوشگل شدی
+گند خورد به ارایشم چی میگی? چشمام سیاه شد تمام ارایشی که کردم نابود شد… وایسا ببینم ..لباست… با مال من سته… میدونستی میخوام این رنگی لباس بپوشم???
×نه والا شانسی بود(خندید)
+خیلی خوش تیپ شدی
مادر ا/ت: ا/ت بدو ارایشتو درست کن یکم دیگه مهمونا میاناااا
رفتمو ارایشمو تمدید کردم واقعا خوشگل شده بودم ..دست کوک رو گرفتمو با هم رفتیم تو حال… بابابزرگم اومد جلو و یه چیزی هم دستش بود ..انگار جعبه بود
بابابزرگ ا/ت: ا/ت بابا بیا اینجا… اینو گذاشته بودم تا هر وقت ازدواج کردی بهت بدم اما حالا میبینم یکی رو داری که واقعا دوسش داری و معلومه اونم دوست داره پس میخوام هدیمو الان بدم ..
((ا/ت))
تصمیم گرفتم یه پیراهن طلایی کوتاه و جذب که بالاتنه دکلتش با تور اکلیلی پوشیده شده بود رو بپوشم
+عووووف کاش الان موهام همون رنگ قبلیش بود :(
بالاخره تصمیم گرفتم موهامو صاف کنم… اونارو رو شونه هام ریختمو یه میکاپ ملایمم کردم
تقریبا حاضر بودم اما حلقم.. حلقم تو دستم نبود
+حلقمممممممممممم(داد زدم )
همه سریع اومدن تو اتاق
×خوبیییی???
+(اختیاری رو اشکام نداشتم ) کوک… انگشترم.. نیست ..تو دستم نیستتت(گریم شدت گرفت)
×عشقم گریه نکنننن.. خیلی خب پیداش میکنیم ..
+کوووک متاسفممممم…
×هیشش اشکال نداره بیا تو بغلم
فقط گریه میکردم
برادر ا/ت: بیا ندید بدید شوهر ندیده بگیر افتاده بود کنار مبل ..اون موقع که جوگیر شدی حرفای گنده میزدی حتما از دستت افتاده بود
سریع و کوک رو ول کردمو حلقه رو از داداشم گرفتم و محکم به خودم چسبوندم
+اهههه… دیگه گمت نمیکنممم انگشتر خوشگلم
×خیلی خوشگل شدی
+گند خورد به ارایشم چی میگی? چشمام سیاه شد تمام ارایشی که کردم نابود شد… وایسا ببینم ..لباست… با مال من سته… میدونستی میخوام این رنگی لباس بپوشم???
×نه والا شانسی بود(خندید)
+خیلی خوش تیپ شدی
مادر ا/ت: ا/ت بدو ارایشتو درست کن یکم دیگه مهمونا میاناااا
رفتمو ارایشمو تمدید کردم واقعا خوشگل شده بودم ..دست کوک رو گرفتمو با هم رفتیم تو حال… بابابزرگم اومد جلو و یه چیزی هم دستش بود ..انگار جعبه بود
بابابزرگ ا/ت: ا/ت بابا بیا اینجا… اینو گذاشته بودم تا هر وقت ازدواج کردی بهت بدم اما حالا میبینم یکی رو داری که واقعا دوسش داری و معلومه اونم دوست داره پس میخوام هدیمو الان بدم ..
۷.۹k
۰۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.