سوراخ پارت ۳۱ قسمت دوم

#یونا
ای خدا از دست کوک....گیرایی میده ها....
رفتم تو اتاق...یکی در زد....
+بفرمائید...
-مامان...اینجایی...
+چیزی شده جونگ یون؟!
-بابا یکی از فنجونا رو شکست...گفت بری پیشش...
+چیزیش شده؟؟
-آله....دسش بلیده....
+ای وای.....
خواستم از جام بلند شم ک ....
-درصمن. ...بابایی دوفت. ...دامنت رو عوض تون بعدش بیا....
+ای خدا.....

.....#پنج_دقیقه_بعد
#یونا
سریع رفتم پایین....
+کوکی...خوبی؟!💔
-آخخخخ.....آره خوبم...چیزی نیست...
(آره جون خودت....حتما از دست من عصبانی بوده اینکارو کرده😣😣😤😤😤)
+بیا بشین تا دستت رو پانسمان کنم...
-گفتم ک چیزی نیست...
(شایدم اینکارو کرده تا حرص جی هوپ رو در بیاره....آخه جی هوپ با اخم به من و کوک نگا میکرد...)
+دستت رو بده بهم...
-بفرما اینم دست من...💋
+😠😠😠❤
خیلی با احتیاط اون شیشه کوچولویی ک تو دستش بود رو در آوردم....بعد روی زخمش الکل زدم ک عفونت نکنه...
-آخخخخخ....یواش یونا....😢❤
+ببخش کوکی ....ولی اگه ضد عفونیش نکنم زخمت چرک میکنه...❤
-چشم ....تحمل میکنم...فقط بخاطر تو...
لبخند زدم..و به کارم ادامه دادم..
#هوسوک
هه....عجب....جونگ کوک واسه خودش چی فکر کرده....خفه شو ....خفه شو هوسوک....
اگه میتونستم خودمو همونجا میکشتم....ولی حتی جرعت این کارو ندارم....اگه جرعتش رو داشتم الان یونا تو بغل من بود....نه اون جونگ کوک...
-آی جی هوپ کجایی؟
+ه...همینجام (نامجون فضول...تو دیگه چی میگی..باید هرچه زودتر از اینجای نحس برم بیرون...)

#تهیونگ
نمیدونم جی هوپ چش شده ک رفت بیرون .....بیچاره کوک ....یه زخم بد کف دستش بوجود اومده...
حالا ک فکرشو میکنم علاقم به یونا مثل احساس بین یه خواهر و برادر بوده....تا چیز دیگه ای ....😊
یونا مهربونه و حواسش به گلدن مکنمون هست...
رفتم پشت پنجره...
هوسوک داشت به سطل زباله بغل خیابون لگد میزد...
-نامجون....
+بله؟!
-یه دقیقه بیا .....
+اااا ...چرا..
-هیش...اونا...
+اوکی...بچه‌ها من برم ببینم جی هوپ کجا رفته...

....#نامجون
سریع رفتم تو کوچه .....
-هوسوک چت شده....
+ولم کن....بزار به حال خودم بمیرم...

- داری گریه میکنی؟!
+ نخیر...اصلا گریه نمی کنم 😢😢😢.....😭😭😭😭

ادامه پارت بعدی.....
#سوراخ
#پست_جدید
دیدگاه ها (۱۲)

سوراخ پارت 32 قسمت اول

سوراخ پارت 32 قسمت دوم

سوراخ پارت 31 بخش اول...

من از عشق آدم...دل بستم به آهن..

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟗عشق مافیا ویو یونادستام میلرزه. با ترس همراه جونگ کوک ...

ویو یونا :یهو رفتم پایین که پسر عمم دیدم وای خدا این اینجا چ...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟑عشق مافیاویو جونگ کوک از خونه اومدم بیرون رفتم به کافه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط