*my idol love*PT7
منو یونگی توی تاق جدا بودیم و پسرا هم همینطور
روی مبل لم داده بودم و توی مبایلم بودم که یونگی با بالا تنه ی لخت اومد سمتم و گفت
-بیب نظرت چیه امشب مال من باشی کلا
+هاا؟
-بیا امشب خوش بگذرونیم
+جدی.
بعدشم دوباره سرم رو کردم توی مبایلم که دوباره گفت
-برای هر کسی پیش نمیاد که با من بخوابه ها
+عه جدی الان که من زنتم دیگه کسی نمیتونه باهات بخوابه
-خوددانی
بهش توجه نکردم ولی یه هو از مبل جدا شدم تا به خودم اومدم خودم رو روی تخت دیدم یونگی روم خیمه زد و لباس اورسایزی که تنم بود رو در اورد لباس خودشم رو در اورد و اومد نزدیکم لباش رو گذاشت روی لبم دستش رو اروم روی نقطه های حساس بدنم حرکت میداد. کم کم رفت روی گردنم شروع کرد کیس مارک گذاشتن (اسمات نمینویسم دیگه بقیش رو میسپارم به ذهن منحرف خودتون)
*پرش زمانی صبح*
*یونگی ویو*
صبح با صدای در زدن بیدار شدم جین داشت در میزد و میگفت
%یااا بلندشین دیگه
بدون این که حواسم باشه لختم در رو باز کردم وقتی در رو باز کردم جین داد کشید
%بی فانوس این چه کاری خجالت بکشششش
و بعدش متوجه این که لختم شدم در رو بستم طوری که فقط سرم پیدا بود
%دیشب خوش گذشت
-اره
%حالا بلند شین بیاین پایین صبحونه بخورین
-باشه
جین رفت درو بستم و رفتم یه دوش چند مینی گرفتم اومدم بیرون وو لباس پوشیدم رفتم سمت ا/ت و اروم بیدارش کردم
-ا/ت چاگیا بیدار نمیشی؟
+امممم ولم کن
-ا/ت بیدار شو پسرا منتظرن
+باشه
بالاخره بلندش کردم وقتی فهمید لخته جیغ بنفشی کشید سریع پتو رو پیچیدم دورش بدون هیچ حرفی رفت توی حمام و گفت
+یونگیا یه دست لباس برای من میاری . ممنون
-اگه نیارم چی
+لوس نشو.اعصاب ندارم
-باشه حالا چرا اعصاب نداری؟
+دلم درد میکنه
-وقتی اومدی بیرون اگه خوب نشدی یه مسکن بخور
+باشه
*چند دقیقا بعد*
ا/ت از حموم اومد بیرون. رفت کاراش رو کردو اماده شد داشت ارایشش رو میکرد که داد زد
+یونگی بیااااااا
-چیه؟
+بگو ببینم من این اثر های هنری رو چیکار کنم؟(با کلافگی)
-واو چه هنر مند بودم
+ایکیو من چه جوری با اینا بیام بیرون؟
-کاورشون کن
کانسیلرش رو گرفتم و شروع کردم کشیدن روی کیس مارکایی که گذاشته بودم یه لحظه شک کردم که من اینارو گذاشتم. بعد از این که همشون رو کاور کردم یه اسپری فیکس هم زدم روش که پاک نشه بعدشم منتظر(تیپ یونگی اسلاید دوم) ا/ت موندم تابیاد بعد از چند ثانیه دیدم با یه تیپ پسر کش(اسلاید سوم) جلوم وایساده بود چند دقیقه بهش نگاه کردم دلم میخواست همین الان ببوسمش ولی خودمو کنترل کردم گذاشتم باشه بعدا سر فرصت دستش رو گرفتمو رفتیم سمت صبحونه خوری پسرا رو دیدیم که دارن برامون دست تکون میدن رفتیم برای خودمون غذا برداشتیم و رفتیم سمتشون که جیمین گفت
#پرنده ها عاشق هم که اومدن دیشب صدای ناله هاتون تا توی اتاق من و تهیونگ و کوک میومد
+چی منظورت چیه؟
#اتاقمون کنار شماهاست
+فاک(کلافگی)
صبحونه رو خوردیم و رفتیم که یکم بگردیم ا/ت گفت
+نظرتون چیه ارمیارو سورپرایز کنیم؟
$منظورت چیه؟
+یعنی چندتا شاخه گل یا شکلات بخریم و بدیم به مردم
-اگه رمی نبودن چی؟
+الان تغریبا نصف دنیا ارمین چه حرفیه اخه.
^باشه
رفتیم سمت یه گل فروشی و یه دسته ی بزرگ گل رز قرمز گرفتیم تصمیم گرفتیم که جدا بشیم از هم
قرار شد منو ا/ت باهم باشیم . نامجون و جین باهم.تهیونگ و کوک باهم.جیمین و جیهوپم باهم
از هم جدا شدیم و رفتیم نفر اولی رو که دیدیم ا/ت گفت
+یونگی ماسکت رو بردار که سورپرایز بشه منم همینکار رو میکنم
-باشه
رفتیم سمتش و گل رو بهش دادم ولش توجهی نکرد اما بعدش که متوجه شد منم مات بهم نگاه کرد کم کم یه لبخندی هم میومد روی لباش گفتم
-بیا اینو بگیر
×م ممنون میتونم یه عکس هم بگیرم؟
-بله حتما
عکس رو گرفتیم و رفتیم سراغ نفرات بعدی
روی مبل لم داده بودم و توی مبایلم بودم که یونگی با بالا تنه ی لخت اومد سمتم و گفت
-بیب نظرت چیه امشب مال من باشی کلا
+هاا؟
-بیا امشب خوش بگذرونیم
+جدی.
بعدشم دوباره سرم رو کردم توی مبایلم که دوباره گفت
-برای هر کسی پیش نمیاد که با من بخوابه ها
+عه جدی الان که من زنتم دیگه کسی نمیتونه باهات بخوابه
-خوددانی
بهش توجه نکردم ولی یه هو از مبل جدا شدم تا به خودم اومدم خودم رو روی تخت دیدم یونگی روم خیمه زد و لباس اورسایزی که تنم بود رو در اورد لباس خودشم رو در اورد و اومد نزدیکم لباش رو گذاشت روی لبم دستش رو اروم روی نقطه های حساس بدنم حرکت میداد. کم کم رفت روی گردنم شروع کرد کیس مارک گذاشتن (اسمات نمینویسم دیگه بقیش رو میسپارم به ذهن منحرف خودتون)
*پرش زمانی صبح*
*یونگی ویو*
صبح با صدای در زدن بیدار شدم جین داشت در میزد و میگفت
%یااا بلندشین دیگه
بدون این که حواسم باشه لختم در رو باز کردم وقتی در رو باز کردم جین داد کشید
%بی فانوس این چه کاری خجالت بکشششش
و بعدش متوجه این که لختم شدم در رو بستم طوری که فقط سرم پیدا بود
%دیشب خوش گذشت
-اره
%حالا بلند شین بیاین پایین صبحونه بخورین
-باشه
جین رفت درو بستم و رفتم یه دوش چند مینی گرفتم اومدم بیرون وو لباس پوشیدم رفتم سمت ا/ت و اروم بیدارش کردم
-ا/ت چاگیا بیدار نمیشی؟
+امممم ولم کن
-ا/ت بیدار شو پسرا منتظرن
+باشه
بالاخره بلندش کردم وقتی فهمید لخته جیغ بنفشی کشید سریع پتو رو پیچیدم دورش بدون هیچ حرفی رفت توی حمام و گفت
+یونگیا یه دست لباس برای من میاری . ممنون
-اگه نیارم چی
+لوس نشو.اعصاب ندارم
-باشه حالا چرا اعصاب نداری؟
+دلم درد میکنه
-وقتی اومدی بیرون اگه خوب نشدی یه مسکن بخور
+باشه
*چند دقیقا بعد*
ا/ت از حموم اومد بیرون. رفت کاراش رو کردو اماده شد داشت ارایشش رو میکرد که داد زد
+یونگی بیااااااا
-چیه؟
+بگو ببینم من این اثر های هنری رو چیکار کنم؟(با کلافگی)
-واو چه هنر مند بودم
+ایکیو من چه جوری با اینا بیام بیرون؟
-کاورشون کن
کانسیلرش رو گرفتم و شروع کردم کشیدن روی کیس مارکایی که گذاشته بودم یه لحظه شک کردم که من اینارو گذاشتم. بعد از این که همشون رو کاور کردم یه اسپری فیکس هم زدم روش که پاک نشه بعدشم منتظر(تیپ یونگی اسلاید دوم) ا/ت موندم تابیاد بعد از چند ثانیه دیدم با یه تیپ پسر کش(اسلاید سوم) جلوم وایساده بود چند دقیقه بهش نگاه کردم دلم میخواست همین الان ببوسمش ولی خودمو کنترل کردم گذاشتم باشه بعدا سر فرصت دستش رو گرفتمو رفتیم سمت صبحونه خوری پسرا رو دیدیم که دارن برامون دست تکون میدن رفتیم برای خودمون غذا برداشتیم و رفتیم سمتشون که جیمین گفت
#پرنده ها عاشق هم که اومدن دیشب صدای ناله هاتون تا توی اتاق من و تهیونگ و کوک میومد
+چی منظورت چیه؟
#اتاقمون کنار شماهاست
+فاک(کلافگی)
صبحونه رو خوردیم و رفتیم که یکم بگردیم ا/ت گفت
+نظرتون چیه ارمیارو سورپرایز کنیم؟
$منظورت چیه؟
+یعنی چندتا شاخه گل یا شکلات بخریم و بدیم به مردم
-اگه رمی نبودن چی؟
+الان تغریبا نصف دنیا ارمین چه حرفیه اخه.
^باشه
رفتیم سمت یه گل فروشی و یه دسته ی بزرگ گل رز قرمز گرفتیم تصمیم گرفتیم که جدا بشیم از هم
قرار شد منو ا/ت باهم باشیم . نامجون و جین باهم.تهیونگ و کوک باهم.جیمین و جیهوپم باهم
از هم جدا شدیم و رفتیم نفر اولی رو که دیدیم ا/ت گفت
+یونگی ماسکت رو بردار که سورپرایز بشه منم همینکار رو میکنم
-باشه
رفتیم سمتش و گل رو بهش دادم ولش توجهی نکرد اما بعدش که متوجه شد منم مات بهم نگاه کرد کم کم یه لبخندی هم میومد روی لباش گفتم
-بیا اینو بگیر
×م ممنون میتونم یه عکس هم بگیرم؟
-بله حتما
عکس رو گرفتیم و رفتیم سراغ نفرات بعدی
۱۰.۹k
۱۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.