p49
یونگی: بگو که منم خبر دارم
جیمین: ات حاملس😎
تهیونگ: واتتتتتتتتتت دارم عمو میشم؟؟؟؟ اخ جونننن
یونگی: وا این چه زندگی داریما از اینا هم حاملس
جیمین: از اینا کیه
یونگی: مینسو رو میگم
جیمین: تبریک داداشم
لیا: میگم ات کیه؟ مینسوکیه؟
جیمین: ات دوست دختر بندس که به زودی باهم ازدواج میکنیم مینسو هم دوست دختر یونگی لوسی هم دوست دختر تهیونگ
لیا: واتتتتت تو دوست دختر داری
جیمین: نباید داشته باشم؟
لیا: خب چیزه نه منظورم اون نیست راستی چرا یونجونو نمیبینم؟
تهیونگ: حتما داره از مینجی مراقبت میکنه
لیا: نکنه اینم دوست دختر پیدا کرده؟
تهیونگ: نه اون ازدواج کرده 😂
کای: عشقم خسته شدی بریم هتل؟
لیا: هتل چیه میریم خونه جیمین
جیمین: خونه من چرا؟
لیا: وا نمیخوای بیام
حیمین: بیا خب چیکار کنم
تهیونگ جیمین این کارت درست نیستا(در گوشش)
جیمین: به خودم مربوطه
هرکی رفت خونه خودی لیا و کای هم خونه جیمین
رسیدن
جیمین: پیاده شین اینجاست
لیا: واو اینو از کجاجور کردی؟
جیمین: یعنی چی که جور کردی ماله خودمه بریم تو
ویو ات
داشتم گریه میکردم که چرا جیمین ازم ناراحته که صدای باز شدن در امد رفتم سمت در
ات: جیم..
جیمین: سلام اینا مهمون های جدیدمونه که قراره اینجا باشن
لیا: سلام من لیا هستم دوست صمیمی جیمین
ات: سلام منم ات هستم خوش امدین
که کای گفت
کای: ا ا ات؟
ات: بعله؟
جیمین: ات حاملس😎
تهیونگ: واتتتتتتتتتت دارم عمو میشم؟؟؟؟ اخ جونننن
یونگی: وا این چه زندگی داریما از اینا هم حاملس
جیمین: از اینا کیه
یونگی: مینسو رو میگم
جیمین: تبریک داداشم
لیا: میگم ات کیه؟ مینسوکیه؟
جیمین: ات دوست دختر بندس که به زودی باهم ازدواج میکنیم مینسو هم دوست دختر یونگی لوسی هم دوست دختر تهیونگ
لیا: واتتتتت تو دوست دختر داری
جیمین: نباید داشته باشم؟
لیا: خب چیزه نه منظورم اون نیست راستی چرا یونجونو نمیبینم؟
تهیونگ: حتما داره از مینجی مراقبت میکنه
لیا: نکنه اینم دوست دختر پیدا کرده؟
تهیونگ: نه اون ازدواج کرده 😂
کای: عشقم خسته شدی بریم هتل؟
لیا: هتل چیه میریم خونه جیمین
جیمین: خونه من چرا؟
لیا: وا نمیخوای بیام
حیمین: بیا خب چیکار کنم
تهیونگ جیمین این کارت درست نیستا(در گوشش)
جیمین: به خودم مربوطه
هرکی رفت خونه خودی لیا و کای هم خونه جیمین
رسیدن
جیمین: پیاده شین اینجاست
لیا: واو اینو از کجاجور کردی؟
جیمین: یعنی چی که جور کردی ماله خودمه بریم تو
ویو ات
داشتم گریه میکردم که چرا جیمین ازم ناراحته که صدای باز شدن در امد رفتم سمت در
ات: جیم..
جیمین: سلام اینا مهمون های جدیدمونه که قراره اینجا باشن
لیا: سلام من لیا هستم دوست صمیمی جیمین
ات: سلام منم ات هستم خوش امدین
که کای گفت
کای: ا ا ات؟
ات: بعله؟
۱۲.۴k
۰۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.