smile
smile
part 19
ا/ت
از خواب بیدار شدم یک ساعت دیگه بیشتر وقت نداشتم تا دانشگاه سریع اماده کردم رفتم تو اتاق جونگکوک خواب بود پیشش نشستم بهش زل زدم
کوک
🧠: هیی قلب این دختره اومد
🫀: اخجون الان جونگکوک بیدار میکنم
کوک: ایی
ا/ت: چیشده
کوک: تو اینجا چیکار میکنی؟
ا/ت: خب اومدم خدافظی کنم میخوام برم دانشگاه
کوک: باشه
🫀: خودت ببرش
🧠: اگه دختره بره تو راه یه پسره اورو میبینه بهش میگه دوسش داره بعد ا/ت هم باور میکنه میره باهاش قرار میزاره دوباره بهش خیانت میکنه میاد پیشت و هی شانس تو کمتر میشه
ا/ت: به چی فک میکنی؟
کوک: هیچی میری بیرون عوض کنم خودم میبرمت
ا/ت: نه نه خودم میرم
کوک: صبر کن خودم میبرمت
ا/ت: باشه
نیم ساعت بعد
کوک: ا/ت
ا/ت: بله؟ جونگکوک
کوک: میتونی اسممو خوب تلفظ کنی؟
ا/ت: اره ولی میشه بهت فقط بگم کوک
کوک: اره خوبه
ا/ت: خب مرسی من برم
کوک: صبر کن بعد از دانشگاه میام دنبالت
ا/ت: نه مرسی خودم میرم
کوک: میخوام باهات حرف بزنم
ا/ت: باشه
کوک:خب خدافظ
ا/ت: خدافظ
🫀: امروز بهش میگی
کوک: اره خیلی استرس دارم
🧠: احساساتت بخاطره دختره داره برمیگرده اگه دختره هم قبول کنه که هیچی دیگه
کوک: اهمم بریم دیگه
بعد از دانشگاه
بورا: پس کات کردی باهاش
ا/ت: کات که نه ولی بهش زنگ نمیزنم اگه دیدمش باهاش کات میکنم
بورا: یه ماشینه داره بهت چراغ میزنه
ا/ت: ولش کن
بورا: دوست میجونه جونگکوکه دوباره بیام خونتون
ا/ت: نه خب خدافظ
بورا: خدافظ
رفتم تو ماشین پیش جونگکوک
ا/ت:سلام کوک
کوک: سلام خوبی؟
ا/ت: ممنون تو خوبی
کوک: منم خوبم
ا/ت: چی میخواستی بگی
کوک: خب راستش من زیاد ادمی نیستم بخوام حرفو بپیچونم ا/ت ولی راستش دوست دارم
ا/ت: چی؟
کوک: من ادم بدی نیستم ولی خوشحال شدم که با کاران کات کردی
ا/ت:تو که احساس نداری
کوک: دارن برمیگردن من احساس درونی دارم ولی ظاهری نه
ا/ت: پس اولین خوشحالیت خیانت شدن به من بوده
کوک: نه اولین خوشحالیم دیدن لبخند تو بوده و هست ا/ت من اینقدر دوست دارم که احساساتم داره بخاطر تو برمیگرده
ا/ت:پس بخاطر احساساتته که اینو بهم میگی
کوک: نه فک نکن میخوام ازت سوءاستفاده
کنم من واقعا هرچی که قلبم میگه میگم واقعا دوست دارم
ا/ت: خب میخوای چیکار کنی؟
کوک: باهام قرار میزاری؟
ا/ت: ها؟
کوک: قرار؟ میزاری؟
ا/ت: اره یعنی نه نمیزارم
کوک: پس چرا اول گفتی؟ اره
ا/ت: نمیدونم فکرامو میکنم
کوک: باشه چه خوبه که بهم فکر میکنی کی بهم جوابو میگی؟
ا/ت: من دیشب کات کردم انتظار خوبی نداشته باش
کوک: اگر بگی چون تازه کات کردی تا یک سال قرار نمیزاری صبر میکنم هر چقدر تو میگی
ا/ت: دوسال صبر میکنی؟
کوک: اره صبر میکنم
#فیک
#سناریو
part 19
ا/ت
از خواب بیدار شدم یک ساعت دیگه بیشتر وقت نداشتم تا دانشگاه سریع اماده کردم رفتم تو اتاق جونگکوک خواب بود پیشش نشستم بهش زل زدم
کوک
🧠: هیی قلب این دختره اومد
🫀: اخجون الان جونگکوک بیدار میکنم
کوک: ایی
ا/ت: چیشده
کوک: تو اینجا چیکار میکنی؟
ا/ت: خب اومدم خدافظی کنم میخوام برم دانشگاه
کوک: باشه
🫀: خودت ببرش
🧠: اگه دختره بره تو راه یه پسره اورو میبینه بهش میگه دوسش داره بعد ا/ت هم باور میکنه میره باهاش قرار میزاره دوباره بهش خیانت میکنه میاد پیشت و هی شانس تو کمتر میشه
ا/ت: به چی فک میکنی؟
کوک: هیچی میری بیرون عوض کنم خودم میبرمت
ا/ت: نه نه خودم میرم
کوک: صبر کن خودم میبرمت
ا/ت: باشه
نیم ساعت بعد
کوک: ا/ت
ا/ت: بله؟ جونگکوک
کوک: میتونی اسممو خوب تلفظ کنی؟
ا/ت: اره ولی میشه بهت فقط بگم کوک
کوک: اره خوبه
ا/ت: خب مرسی من برم
کوک: صبر کن بعد از دانشگاه میام دنبالت
ا/ت: نه مرسی خودم میرم
کوک: میخوام باهات حرف بزنم
ا/ت: باشه
کوک:خب خدافظ
ا/ت: خدافظ
🫀: امروز بهش میگی
کوک: اره خیلی استرس دارم
🧠: احساساتت بخاطره دختره داره برمیگرده اگه دختره هم قبول کنه که هیچی دیگه
کوک: اهمم بریم دیگه
بعد از دانشگاه
بورا: پس کات کردی باهاش
ا/ت: کات که نه ولی بهش زنگ نمیزنم اگه دیدمش باهاش کات میکنم
بورا: یه ماشینه داره بهت چراغ میزنه
ا/ت: ولش کن
بورا: دوست میجونه جونگکوکه دوباره بیام خونتون
ا/ت: نه خب خدافظ
بورا: خدافظ
رفتم تو ماشین پیش جونگکوک
ا/ت:سلام کوک
کوک: سلام خوبی؟
ا/ت: ممنون تو خوبی
کوک: منم خوبم
ا/ت: چی میخواستی بگی
کوک: خب راستش من زیاد ادمی نیستم بخوام حرفو بپیچونم ا/ت ولی راستش دوست دارم
ا/ت: چی؟
کوک: من ادم بدی نیستم ولی خوشحال شدم که با کاران کات کردی
ا/ت:تو که احساس نداری
کوک: دارن برمیگردن من احساس درونی دارم ولی ظاهری نه
ا/ت: پس اولین خوشحالیت خیانت شدن به من بوده
کوک: نه اولین خوشحالیم دیدن لبخند تو بوده و هست ا/ت من اینقدر دوست دارم که احساساتم داره بخاطر تو برمیگرده
ا/ت:پس بخاطر احساساتته که اینو بهم میگی
کوک: نه فک نکن میخوام ازت سوءاستفاده
کنم من واقعا هرچی که قلبم میگه میگم واقعا دوست دارم
ا/ت: خب میخوای چیکار کنی؟
کوک: باهام قرار میزاری؟
ا/ت: ها؟
کوک: قرار؟ میزاری؟
ا/ت: اره یعنی نه نمیزارم
کوک: پس چرا اول گفتی؟ اره
ا/ت: نمیدونم فکرامو میکنم
کوک: باشه چه خوبه که بهم فکر میکنی کی بهم جوابو میگی؟
ا/ت: من دیشب کات کردم انتظار خوبی نداشته باش
کوک: اگر بگی چون تازه کات کردی تا یک سال قرار نمیزاری صبر میکنم هر چقدر تو میگی
ا/ت: دوسال صبر میکنی؟
کوک: اره صبر میکنم
#فیک
#سناریو
۴۱.۹k
۱۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.