smile
smile
part18
کوک: میرسونتم
ا/ت: نه
کوک: کاری ندارم
ا/ت: گفتم نمیرم خونه کامل خیس شدم میرم هتلی جایی
کوک: با این لباسا؟
ا/ت: اره
کوک: اگه میخوای ببرمت پیش دوستت
ا/ت: بورا که سفره بزار خب من خودم میرم میخوام برم لباس بگیرم بعد میرم هتل
کوک: هرجا بخوای خودم میرمت
نگاه به کیفم کردم
ا/ت:نه خودم میرم
کوک: میخوای بیای خونه ی من؟
ا/ت: خونه تو نه نمیام
کوک: بیا بهت قول میدم به میجون نگم
ا/ت: نه زشته که من بیام خونه ی تو
کوک: خونه ی من ادم هست خودمون تنها نیستیم فک کنم کارتت هم نیاوردی
ا/ت: تو کیفمو دیدی؟
کوک: ببخشید
ا/ت:قول دادیا
کوک: اره قول دادم
ا/ت: باشه بریم
رفتیم خونه جونگکوک
ا/ت: چقدر بزرگه البته ببخشید میگما
کوک: راحت باش
رفتیم داخل
ا/ت: خیلی خوشگله
جونگکوک یه لبخندی زد
ا/ت: خندیدی دیدمت یه بار دیگه لبخند بزن
کوک:احساسم دست خودم نیست بعضی موقع میان ولی نمیتونم برشونگردونم
ا/ت:باشه
کوک: بیا میخوای برو تو اون اتاق بخواب و اینکه الان میگم یه دست لباس برات بیارن
ا/ت: ممنون
کوک: شب بخیر
ا/ت: شب بخیر
رفتم تو اتاق فک کردم دیگه فراموشش کردم باز که دیدمش احساس میکنم احساسم بهش برگشت قبلا شک داشتم که دوسش دارم یا نه ولی الان مطمئن شدم اخه وقتی گفت عاشق شده قلبم درد گرفت
کوک
رفتم جلو آینه به خودم نگاه کردم چرا هروقت ا/ت رو میبینم احساساتم خودشون نشون میدن دستمو گذاشتم رو قلبم
🫀: جونگکوکی میشه یه چیز بگم؟
کوک: بگو
🫀دوسش داری
کوک: نه اینطور نیست یعنی نباید باشه
🫀:میتونی باهاش قرار بزاری با کاران کات کرد
کوک: خب اون تازه کات کرده من نمیتونم باهاش قرار بزارم
🫀: یه هفته دیگه بهش بگو چون من نمیتونم تحمل کنم وقتی میبینمش میلرزم تاحالا برای هیچ دختر اینجوری نشده بودم مغز تو چیمیگی؟
🧠: نه تو نباید باهاش قرار بزاری میخوای جواب میجون چی بگی
کوک: ها؟ اره جواب میجون چیبگم میجون حساسه رو خواهرش خیلی
اگه بفهمه من باهاش قرار میزارم منو میکشه ولش کن قلب باید صبر کنی
🫀: من دوسش دارم نمیخوام شکسته بشم
کوک: نمیدونم میخوام بخوابم
🫀: میشه گریه کنی اروم بشم
کوک: مگه احساسم دست خودمه
🫀: مغز به گریه های امروز ا/ت فک کن خودش گریش میگیری
🧠: باشه
کوک: ایی درد میکنه بهش فک نکن قلب چرا اینقدر درد میگیری از شدت درد قلبم گریم گرفت شروع کردم به گریه
🫀:ـ 😐😐☹️
#فیک
#سناریو
part18
کوک: میرسونتم
ا/ت: نه
کوک: کاری ندارم
ا/ت: گفتم نمیرم خونه کامل خیس شدم میرم هتلی جایی
کوک: با این لباسا؟
ا/ت: اره
کوک: اگه میخوای ببرمت پیش دوستت
ا/ت: بورا که سفره بزار خب من خودم میرم میخوام برم لباس بگیرم بعد میرم هتل
کوک: هرجا بخوای خودم میرمت
نگاه به کیفم کردم
ا/ت:نه خودم میرم
کوک: میخوای بیای خونه ی من؟
ا/ت: خونه تو نه نمیام
کوک: بیا بهت قول میدم به میجون نگم
ا/ت: نه زشته که من بیام خونه ی تو
کوک: خونه ی من ادم هست خودمون تنها نیستیم فک کنم کارتت هم نیاوردی
ا/ت: تو کیفمو دیدی؟
کوک: ببخشید
ا/ت:قول دادیا
کوک: اره قول دادم
ا/ت: باشه بریم
رفتیم خونه جونگکوک
ا/ت: چقدر بزرگه البته ببخشید میگما
کوک: راحت باش
رفتیم داخل
ا/ت: خیلی خوشگله
جونگکوک یه لبخندی زد
ا/ت: خندیدی دیدمت یه بار دیگه لبخند بزن
کوک:احساسم دست خودم نیست بعضی موقع میان ولی نمیتونم برشونگردونم
ا/ت:باشه
کوک: بیا میخوای برو تو اون اتاق بخواب و اینکه الان میگم یه دست لباس برات بیارن
ا/ت: ممنون
کوک: شب بخیر
ا/ت: شب بخیر
رفتم تو اتاق فک کردم دیگه فراموشش کردم باز که دیدمش احساس میکنم احساسم بهش برگشت قبلا شک داشتم که دوسش دارم یا نه ولی الان مطمئن شدم اخه وقتی گفت عاشق شده قلبم درد گرفت
کوک
رفتم جلو آینه به خودم نگاه کردم چرا هروقت ا/ت رو میبینم احساساتم خودشون نشون میدن دستمو گذاشتم رو قلبم
🫀: جونگکوکی میشه یه چیز بگم؟
کوک: بگو
🫀دوسش داری
کوک: نه اینطور نیست یعنی نباید باشه
🫀:میتونی باهاش قرار بزاری با کاران کات کرد
کوک: خب اون تازه کات کرده من نمیتونم باهاش قرار بزارم
🫀: یه هفته دیگه بهش بگو چون من نمیتونم تحمل کنم وقتی میبینمش میلرزم تاحالا برای هیچ دختر اینجوری نشده بودم مغز تو چیمیگی؟
🧠: نه تو نباید باهاش قرار بزاری میخوای جواب میجون چی بگی
کوک: ها؟ اره جواب میجون چیبگم میجون حساسه رو خواهرش خیلی
اگه بفهمه من باهاش قرار میزارم منو میکشه ولش کن قلب باید صبر کنی
🫀: من دوسش دارم نمیخوام شکسته بشم
کوک: نمیدونم میخوام بخوابم
🫀: میشه گریه کنی اروم بشم
کوک: مگه احساسم دست خودمه
🫀: مغز به گریه های امروز ا/ت فک کن خودش گریش میگیری
🧠: باشه
کوک: ایی درد میکنه بهش فک نکن قلب چرا اینقدر درد میگیری از شدت درد قلبم گریم گرفت شروع کردم به گریه
🫀:ـ 😐😐☹️
#فیک
#سناریو
۳۱.۱k
۱۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.