پارت دوازدهم ~~~~~°•○●قسمت اول
پارت دوازدهم ~~~~~°•○●قسمت اول
*کوکی : اشک هام رو پاک کردم و چشمام رو بستم ...باید به خودم حواسم باشه من الان دارم برای آموزش تکی به اروپا میرم ....باید دیگه فراموشش کنم و به کارم دقت کنم .......سعی کردم بخوابم .~~~~~
نامجون : اخه چرا اینکار رو کردی؟
جیمین: دوست ندارم .......دوست ندارم تیهونگ با کسی باشه
نامجون : من که نمیفهمم تو چته ..یه نگاه به خودت بنداز انقدر زدتت که کل صورتت کبوده ..نمیدونم حالا باید چیکار کنیم جلو مدیر عامل ...تا حد امکان با میکاپ می پوشینمش
جیمین : باش تیهونگ الان بهتره
نامجون : نه فقط کافیه دباره ببینتت تا بکشتت
جیمین : الان که فکر میکنم نمیدونم چرا اون حرف رو زدم.....اخه من که نمیدونستم که اونا با همن ....
نامجون : حالا یه گندی زدی سعی کن بد تر نشه ×
آرایشگر: سلام من جانی هستم ... از طرف شرکت میکاپ استور اومدم
نامجون : اوه بله خوش اومدید
جانی : خیلی ممنون
نامجون : خب می تونید از جیمین شروع کنید فقط سعی کنید کبودی ها کمتر دیده بشن
جانی : بله چشم
~~~~~~~
نامجون : تیهونگ اینجایی ؟
وی : اره
نامجون : پاشو آرایشگر اومده دیدم اگه بگم بیان اینجا بهتره تا خودمون بریم ...بیا این لباس ها رو هم بپوش ....پوشیدی بیا پایین تا میکاپت کنه ~~~
وی : باشه
نامجون : فکر کنم به خودت اومدی ولی خب به جیمین میگم جلوت آفتابی نشه
وی : میتونی بری
نامجون : باش فقط جیهوپ و شوگا کجان ؟
وی : نمیدونم شاید تو اتاقاشون باشن ....
نامجون : خیلی خوب من رفتم
*وی : لباس هام رو عوض کردم و رفتم طبقه پایین ....یه دختر نشسته بود روی مبل ..
جانی : شما هم جز این هفت نفرید؟
وی : اره
جانی : پس بیاید اینجا تا کارتون رو انجام بدم
وی : خیلی خب
*وی: رفتم جلوتر کارتش رو خوندم ___چی جانی ؟
جانی : مدل خاصی که نمیخواید ؟
وی : نه .....تو کیمجان رو میشناسی ؟؟
جانی : چی کیمجان ......اره اون دوست پسرم بود
وی : ینی الان نیست ؟
جانی : نه اون عاشق یه پسر شده
وی : اسمش رو نگفت ؟
جانی : فکر کنم تیهونگ بود ....... شما اونو از کجا میشناسید ؟
وی : مهم نیست...
جانی : میخواین موهاتون رو رنگ کنم ....
وی : نه
نامجون : چرا رنگ کن ...تا جایی که می تونید تیهونگ رو خوشگلش کن
جانی : تیهونگ؟؟؟؟؟
وی : نامجون ساکت شو
نامجون : چته تو اصلا رفتم ولی کارامون دارن تموم میشن هووووف
جانی : پس تو تیهونگی .
وی: اره
جانی : اون در به در دنبالته چرا ولش کردی
وی : چون من عاشق کس دیگه ای ام
جانی: خوب اون کجاست ؟
وی : میخوای حرف زدن رو تموم کنی و به کارات برسی ؟؟؟
جانی: بله چشم
ادامه دارد...........
*کوکی : اشک هام رو پاک کردم و چشمام رو بستم ...باید به خودم حواسم باشه من الان دارم برای آموزش تکی به اروپا میرم ....باید دیگه فراموشش کنم و به کارم دقت کنم .......سعی کردم بخوابم .~~~~~
نامجون : اخه چرا اینکار رو کردی؟
جیمین: دوست ندارم .......دوست ندارم تیهونگ با کسی باشه
نامجون : من که نمیفهمم تو چته ..یه نگاه به خودت بنداز انقدر زدتت که کل صورتت کبوده ..نمیدونم حالا باید چیکار کنیم جلو مدیر عامل ...تا حد امکان با میکاپ می پوشینمش
جیمین : باش تیهونگ الان بهتره
نامجون : نه فقط کافیه دباره ببینتت تا بکشتت
جیمین : الان که فکر میکنم نمیدونم چرا اون حرف رو زدم.....اخه من که نمیدونستم که اونا با همن ....
نامجون : حالا یه گندی زدی سعی کن بد تر نشه ×
آرایشگر: سلام من جانی هستم ... از طرف شرکت میکاپ استور اومدم
نامجون : اوه بله خوش اومدید
جانی : خیلی ممنون
نامجون : خب می تونید از جیمین شروع کنید فقط سعی کنید کبودی ها کمتر دیده بشن
جانی : بله چشم
~~~~~~~
نامجون : تیهونگ اینجایی ؟
وی : اره
نامجون : پاشو آرایشگر اومده دیدم اگه بگم بیان اینجا بهتره تا خودمون بریم ...بیا این لباس ها رو هم بپوش ....پوشیدی بیا پایین تا میکاپت کنه ~~~
وی : باشه
نامجون : فکر کنم به خودت اومدی ولی خب به جیمین میگم جلوت آفتابی نشه
وی : میتونی بری
نامجون : باش فقط جیهوپ و شوگا کجان ؟
وی : نمیدونم شاید تو اتاقاشون باشن ....
نامجون : خیلی خوب من رفتم
*وی : لباس هام رو عوض کردم و رفتم طبقه پایین ....یه دختر نشسته بود روی مبل ..
جانی : شما هم جز این هفت نفرید؟
وی : اره
جانی : پس بیاید اینجا تا کارتون رو انجام بدم
وی : خیلی خب
*وی: رفتم جلوتر کارتش رو خوندم ___چی جانی ؟
جانی : مدل خاصی که نمیخواید ؟
وی : نه .....تو کیمجان رو میشناسی ؟؟
جانی : چی کیمجان ......اره اون دوست پسرم بود
وی : ینی الان نیست ؟
جانی : نه اون عاشق یه پسر شده
وی : اسمش رو نگفت ؟
جانی : فکر کنم تیهونگ بود ....... شما اونو از کجا میشناسید ؟
وی : مهم نیست...
جانی : میخواین موهاتون رو رنگ کنم ....
وی : نه
نامجون : چرا رنگ کن ...تا جایی که می تونید تیهونگ رو خوشگلش کن
جانی : تیهونگ؟؟؟؟؟
وی : نامجون ساکت شو
نامجون : چته تو اصلا رفتم ولی کارامون دارن تموم میشن هووووف
جانی : پس تو تیهونگی .
وی: اره
جانی : اون در به در دنبالته چرا ولش کردی
وی : چون من عاشق کس دیگه ای ام
جانی: خوب اون کجاست ؟
وی : میخوای حرف زدن رو تموم کنی و به کارات برسی ؟؟؟
جانی: بله چشم
ادامه دارد...........
۵۸.۷k
۲۱ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.