فیک کوک( امید عشق) پارت ۲
از زبان ا/ت:
با لیا رسیدیم به بار . این حداقل سومین باری بود که می رفتم به بار .رسیدیم اونجا و پیاده شدیم و رفتیم داخل
لیا چون اولین بارش بود که میاد بار ، خیلی ذوق داشت
با ذوق گفت : وای ا/ت خیلی خیلی هیجان دارم
از هیجان یواشکی موهامو از پشت میکشید بهش با کمی عصبانیت از سر شوخی گفتم ،: چیکار میکنی بیشعور !! با خنده گفت : ذوق دارم !!!
رفتیم و یک جا نشستیم . لیا رفت وسط و برا خودش قر میداد و میخوند منم بهش میخندیدم که یک دفعه اومد و در گوشم گفت: این پسره که میزه بقل ما نشسته همش با دوستاش داره به تو نگاه میکنه
به پسره نگاه کردم که خیلی شوکه شدم .....
دوستان خواهش میکنم حمایت کنید تازه پیج زدم مطمئنا از دنبال کردن من پشیمون نمیشید 🥺🥺💜💜💜💜💜💜💜❤️❤️❤️❤️❤️
با لیا رسیدیم به بار . این حداقل سومین باری بود که می رفتم به بار .رسیدیم اونجا و پیاده شدیم و رفتیم داخل
لیا چون اولین بارش بود که میاد بار ، خیلی ذوق داشت
با ذوق گفت : وای ا/ت خیلی خیلی هیجان دارم
از هیجان یواشکی موهامو از پشت میکشید بهش با کمی عصبانیت از سر شوخی گفتم ،: چیکار میکنی بیشعور !! با خنده گفت : ذوق دارم !!!
رفتیم و یک جا نشستیم . لیا رفت وسط و برا خودش قر میداد و میخوند منم بهش میخندیدم که یک دفعه اومد و در گوشم گفت: این پسره که میزه بقل ما نشسته همش با دوستاش داره به تو نگاه میکنه
به پسره نگاه کردم که خیلی شوکه شدم .....
دوستان خواهش میکنم حمایت کنید تازه پیج زدم مطمئنا از دنبال کردن من پشیمون نمیشید 🥺🥺💜💜💜💜💜💜💜❤️❤️❤️❤️❤️
۲.۵k
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.