«آلبوم مشترک »
«آلبوم مشترک »
#درخواستی
p6
ات
ناهارو با اصرار مامانم اونجا موندم بابامم برا ناهار اومد ولی طبق انتظاری که داشتم باهام سرد بود ازشون خداحافظی کردمو از خونه زدم بیرون و دوبارع تصمیم گرفتم پیاده برم
.
.
.
جونگی(همون جونگ شینگ) بهم کلید داده بود با همون کلید درو وا کردمو رفتم داخل بچه ها هم خونه بودن
☆کجا بودی؟
_رفتم یه سری به خونوادم بزنم
رفتم تو اتاق خسته بودم خودمو باهمون لباسا انداختم روتختو خوابیدم
بلندشدم ساعت 5:45 دیقه بود پس تصمیم گرفتم اماده شم
—————————————
کارم تمومشده بود از بچه ها خداحفظی کردم سوار تاکسی شدمو آدرسو بهش دادم به مقصد رسیدم
موقعیت: کره جنوبی،سئول، یونگسان، دفتر مرکزی یونگسان
ات
درو زدمو وارد شدم همه اعضا همراه و اقای بانگ (همون پی دی نیم) اونجا بودن که حالا نگاهشون رو داده بودن به من یکمی رفتم جلو
_سلام.. ببخشید گویا دیر کردمو شمارو منتظر گذاشتم
نامجون: اووو. نع ما زود اومدیم بفرمایید بشینید
همه شون خودشونو معرفی کردن و باهام اشنا شدیم
نامجون سلام من کیم نلمجونم لیدر گروه
یونگی: سلام من مین یونگی هستم
جین: هلو مای نیم ایز ورلد وابد هندیام یوونووو
و همینطور بقیه
قرار شد فردا شروع کنیم به کارو متن اهنگو بنویسیم
باهاشون خداحافظی کردم داشتم میومدم که با صدا زدنایه کسی متوقف شد
(علامت جونگ کوک +)
+خانم هوااانگ.. خانم هوانگ
بع سمتش برگشتم
_بله؟.. برگشتم دیدم جئون جونگ کوکه..
+میخواستم بگم.. بفرمایید ما میرسونیمت
_نع ممنون خودم مریم... زیاد دور نیس
+بفرمایید زیاد اهل تعارف نباشید
سوار ون سیاه شدیم
جیمین: آدرستون رو بگین
_..... میرم
جیمین به راننده ادرسو گفت
تو راه بودیم که پسرا سر صحبتو باز کردن
جیهوپ: چند ساله تو این حرفه کار میکنی؟ البته اگه اشکال نداشته باشع باهاتون راحت صحبت کنیم
_بله چرا که نه.. من در حال حاضر ۴ساله که خوانندم
ته: من اغلب اهنگاتونو شنیدم.. از هر نظری واقعا عالی هستین
_ممنونم
مشغول صحبت بودیم که ون وایساد و این نشون دهنده تین بوذ که من به مقصدم رسیدم از اعضا خداحافظی کردم
اعضا: قردا میبینیمت
_براشون دستمو به معنی خداحافظی تکون دادم براشون
رفتم خونه......
بخونی لایک نکمی حرامه یونو
#درخواستی
p6
ات
ناهارو با اصرار مامانم اونجا موندم بابامم برا ناهار اومد ولی طبق انتظاری که داشتم باهام سرد بود ازشون خداحافظی کردمو از خونه زدم بیرون و دوبارع تصمیم گرفتم پیاده برم
.
.
.
جونگی(همون جونگ شینگ) بهم کلید داده بود با همون کلید درو وا کردمو رفتم داخل بچه ها هم خونه بودن
☆کجا بودی؟
_رفتم یه سری به خونوادم بزنم
رفتم تو اتاق خسته بودم خودمو باهمون لباسا انداختم روتختو خوابیدم
بلندشدم ساعت 5:45 دیقه بود پس تصمیم گرفتم اماده شم
—————————————
کارم تمومشده بود از بچه ها خداحفظی کردم سوار تاکسی شدمو آدرسو بهش دادم به مقصد رسیدم
موقعیت: کره جنوبی،سئول، یونگسان، دفتر مرکزی یونگسان
ات
درو زدمو وارد شدم همه اعضا همراه و اقای بانگ (همون پی دی نیم) اونجا بودن که حالا نگاهشون رو داده بودن به من یکمی رفتم جلو
_سلام.. ببخشید گویا دیر کردمو شمارو منتظر گذاشتم
نامجون: اووو. نع ما زود اومدیم بفرمایید بشینید
همه شون خودشونو معرفی کردن و باهام اشنا شدیم
نامجون سلام من کیم نلمجونم لیدر گروه
یونگی: سلام من مین یونگی هستم
جین: هلو مای نیم ایز ورلد وابد هندیام یوونووو
و همینطور بقیه
قرار شد فردا شروع کنیم به کارو متن اهنگو بنویسیم
باهاشون خداحافظی کردم داشتم میومدم که با صدا زدنایه کسی متوقف شد
(علامت جونگ کوک +)
+خانم هوااانگ.. خانم هوانگ
بع سمتش برگشتم
_بله؟.. برگشتم دیدم جئون جونگ کوکه..
+میخواستم بگم.. بفرمایید ما میرسونیمت
_نع ممنون خودم مریم... زیاد دور نیس
+بفرمایید زیاد اهل تعارف نباشید
سوار ون سیاه شدیم
جیمین: آدرستون رو بگین
_..... میرم
جیمین به راننده ادرسو گفت
تو راه بودیم که پسرا سر صحبتو باز کردن
جیهوپ: چند ساله تو این حرفه کار میکنی؟ البته اگه اشکال نداشته باشع باهاتون راحت صحبت کنیم
_بله چرا که نه.. من در حال حاضر ۴ساله که خوانندم
ته: من اغلب اهنگاتونو شنیدم.. از هر نظری واقعا عالی هستین
_ممنونم
مشغول صحبت بودیم که ون وایساد و این نشون دهنده تین بوذ که من به مقصدم رسیدم از اعضا خداحافظی کردم
اعضا: قردا میبینیمت
_براشون دستمو به معنی خداحافظی تکون دادم براشون
رفتم خونه......
بخونی لایک نکمی حرامه یونو
۵.۵k
۰۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.