🄿🅃5

من یکم رفتم اونور جونگ کوک ی نگاهی به من انداخت و بعد مشروبشرو خورد
من خیلی ترسیدم یجوری ک موهای تنم سیخ شده بود
بعد از اونجا پا شدم و رفتم پیش هیونجین
ا.ت:هیونجین ماجرای پول چیه؟
~پدر از جونگ کوک 800 میلیون پول نقد قرض میخواست جی کی رف تا اون پولو بیاره پدر هم باید 1 ماه دیگه اون پولو پس بده
×آها اوکی
خیلی تعجب کردم ک ینی جونگ کوک این همه پول نقد داره؟! 😐
چن لحظه پیش هیونجین وایستادم بعد دیدم یجی با نگرانی داره میاد پیشم
یجی:ا.ت تروخدا یه راهی پیدا کن ما از اینجا فرار کنیم
×چیزی شده یجی؟
؛میترسم شوگارو بکشن خواهش میکنم یه راه فرار بهمون بگو
× با من بیا
یه لحظه حس عجیبی بهم دس داد
جونگ کوک بهم خیره شده بود و منم از ترس داشتم سکته میکردم
یواشکی یجی،شوگا و جیسو رو بردم اتاقم تا یکم آرومشون کنم
جیسو از ترس داش گریه میکرد
بعد بهشون گفتم ک میتونن از پنجره اتاقم بپرن پایین تا خودشونو از این جهنم نجات بدن
شوگا رف و از پنجره نگاهی به بیرون انداخت
شوگا:دخترا نترسین ارتفاع خیلی بلند نیس میتونیم از اینجا فرار کنیم
تا ک میخواستن از اینجا فرار کنن پدرم وارد اتاق شد...
....... .....
ایدامه دالد؛)
دیدگاه ها (۰)

🄿🅃6

🄿🅃7

🄿🅃4

🄿🅃3

مافیای قدرتمند من فصل دوم پارت 36تهیونگ. فکر کنم اینه قرار د...

پارت ۱۴

قلب یخیپارت ۱۷از زبان ا/ت:جونگ کوک: من به خودم افتخار میکنم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط