پارت ۲

پارت ۲
.
.
کوک : همونطور که داشتیم بهم نگا میکردیم که زنگ خورد و من سریع کیفو جمع کردم و از کلاس بیرون رفتم کع یهو صدای دویدن بع سمتم حس کردم برگشتم کع دیدم تهیونگ بود و درحال دویدن بع سمتم بود کع خوردیم بهم اون گف: آخ ببخشید🙏 عهمممم راستی این شماره منع هروقت خاستی پی بدم بم بعد رف🐯🌠
تو یه کاغذ هم اسمشو هم شمارشو نوشته بود و بم داد من کع تعجب کرده بود رفتم خونه بعد از پنج دقیقه کع حوصلم سر رفته بود بع تهیونگ پی دادم کع حتی ۱۰ ثانیه هم نشد کع جواب داد😑
ویو تهیونگ : از دانشگاه تا خونه رو از استرس دویدم استرس داشتم احمق فک کردی کع چی اون بت پی میدع😑🐇🐰
کع صدای پیامی از گوشیم شنیدم سریع برداشتمش کوک بود🥺🐇
با کلی شورو هیجانی کع در قلبم بود گفتم قلب ارووووووم باش هنو وقت خیلی زیاد هس کع با اون باشم تو اون موقع میخوای چیکار کنی🔞
بچه ها مثبت فک کنیم
هیچ صدایی جز تپ تپ سریع قلبم بع گوش نمی‌رسید کوک پی داده
ییییییییییییییییییییسسسسسسسسسسس
_ کوک : سلام خوبی منم کوک
_وی : سلام مرسی تو خودت خوبی؟
_کوک:حوصلم سر رفتع😞
_وی :میخوای پارکی سینمایی یکی بریم
_کوک: اوک بریم
-وی: اوک سافت ۶:۳۰ بیا سینما
به این آدرس:......
نويسندگان:
♡کیم نارا*^*♡
♡کیم یوری :) ♡