tough love part63 🗝️🪦⛓️🫦
tough love part63 🗝️🪦⛓️🫦
از زبان نویسنده
بادیگارد: رئیس صورت نه
➖: کی گفته؟
اون یکی بادیگارد: خودت گفتی رئیس
جونگ کوک توانایی کنترل عصبانیتش رو نداشت الان اون بدتر از بمب ساعتی بود غیرقابل پیش بینی
فکر کردم به عواقب بعدش براش سخت بود اگه این کارو کنه و صورتشو داغون کنه اون وقت چطوری دیگه به خودش جرات بده تو چشای ات نگاه کنه و ازش بخواد برگرده پیشش
دستاش از عصبانیت می لرزید اما مجبور شد ولم کنه تا به جای اینکه یه بادنجون زیر چشش بکاره (🍆)
اما غیرتش بهش اجازه نمیداد با زنش ازدواج کنه و قرار باشه شبا باهاش همبستر شه و بدنی که متعلق به اونه رو لمس کنه پس محکم پرتش کرد زمین
تهیونگ که از شدت ضرب و شتم دهنشون مورد عنایت قرار گرفته بودن به نفس نفس زدن افتادن راه تنفسیش تنگ شده بود احساس خفگی می کرد بخاطر همین چهرش به رنگ بنفش در اومد
جونگ کوک که خودشم خسته شده بود احساس می کرد نفس کشیدن براش سخت تر شده بخاطر همین کراواتش رو شل تر کرد (عصبانیتش رو رو کراوات خالی میکنه)
جونگ کوک برگشت که بره و تهیونگو به حال خودش رها کنه که برگشت سمتش
➖: همیشه باید حرف رئیسو گوش کنی (به خودش اشاره میکنه) همچنین حرف دکترو
هوم...(خنده عصبی) نامرد
دزد ناموس (اما دیگه تحمل این همه فشارو نداشت بخاطر همین سریع برگشت یه مشت محکم با تموم قدرت زد تو صورت بادیگارد بدبختش که اینجوری حداقل یه صدم از فشاری عصبیشو کنترل کنه بدبختم افتاد رو زمین هم پایین چشش به طور فجیع کبود شد هم چشش ضربه دید کور شد)
جونگ کوک از اتاق خارج شد و اون یکی بادیگارده رفتن سمت همکارش و از رو زمین بلندش کرد بدبخت خیلی درد داشت اما از ترس خشم جونگ کوک خفه شد و پایین لبشو گاز گرفت
چند دقیقه بعد کارول برگشت گالری که برگرده پیش تهیونگ تا به چیزی رو بهش بگه که بعد از عقد ات فردا برمیگرده آمریکا برای ادامه تحصیل اما وقتی پاشو گذاشت تو...
با تابلو های شکسته شده و اتاق بهم ریخته و درب و داغون مواجه شد
چشش خورد به تهیونگ که رو زمین دراز کشیده بود و حسابی سیاه و کبود و له و لورده شده بود
کارول: تهیونگگگ
تهیونگ یه سرفه افتاده و حسابی هنجره ی صداش آسیب دیده چون جونگ کوک کراواتش رو تو مشتش خیلی محکم و تنگ گرفته بود
سریع رفت پیش تهیونگ که تهیونگ سریع خودشو جمع کرد و نشست کارول هم رو صندلی کناریش روبه روش نشست
کارول: کی این بلا رو سرت آورده؟
شرط
۸۰ لایک ۱۰۰ کام
از زبان نویسنده
بادیگارد: رئیس صورت نه
➖: کی گفته؟
اون یکی بادیگارد: خودت گفتی رئیس
جونگ کوک توانایی کنترل عصبانیتش رو نداشت الان اون بدتر از بمب ساعتی بود غیرقابل پیش بینی
فکر کردم به عواقب بعدش براش سخت بود اگه این کارو کنه و صورتشو داغون کنه اون وقت چطوری دیگه به خودش جرات بده تو چشای ات نگاه کنه و ازش بخواد برگرده پیشش
دستاش از عصبانیت می لرزید اما مجبور شد ولم کنه تا به جای اینکه یه بادنجون زیر چشش بکاره (🍆)
اما غیرتش بهش اجازه نمیداد با زنش ازدواج کنه و قرار باشه شبا باهاش همبستر شه و بدنی که متعلق به اونه رو لمس کنه پس محکم پرتش کرد زمین
تهیونگ که از شدت ضرب و شتم دهنشون مورد عنایت قرار گرفته بودن به نفس نفس زدن افتادن راه تنفسیش تنگ شده بود احساس خفگی می کرد بخاطر همین چهرش به رنگ بنفش در اومد
جونگ کوک که خودشم خسته شده بود احساس می کرد نفس کشیدن براش سخت تر شده بخاطر همین کراواتش رو شل تر کرد (عصبانیتش رو رو کراوات خالی میکنه)
جونگ کوک برگشت که بره و تهیونگو به حال خودش رها کنه که برگشت سمتش
➖: همیشه باید حرف رئیسو گوش کنی (به خودش اشاره میکنه) همچنین حرف دکترو
هوم...(خنده عصبی) نامرد
دزد ناموس (اما دیگه تحمل این همه فشارو نداشت بخاطر همین سریع برگشت یه مشت محکم با تموم قدرت زد تو صورت بادیگارد بدبختش که اینجوری حداقل یه صدم از فشاری عصبیشو کنترل کنه بدبختم افتاد رو زمین هم پایین چشش به طور فجیع کبود شد هم چشش ضربه دید کور شد)
جونگ کوک از اتاق خارج شد و اون یکی بادیگارده رفتن سمت همکارش و از رو زمین بلندش کرد بدبخت خیلی درد داشت اما از ترس خشم جونگ کوک خفه شد و پایین لبشو گاز گرفت
چند دقیقه بعد کارول برگشت گالری که برگرده پیش تهیونگ تا به چیزی رو بهش بگه که بعد از عقد ات فردا برمیگرده آمریکا برای ادامه تحصیل اما وقتی پاشو گذاشت تو...
با تابلو های شکسته شده و اتاق بهم ریخته و درب و داغون مواجه شد
چشش خورد به تهیونگ که رو زمین دراز کشیده بود و حسابی سیاه و کبود و له و لورده شده بود
کارول: تهیونگگگ
تهیونگ یه سرفه افتاده و حسابی هنجره ی صداش آسیب دیده چون جونگ کوک کراواتش رو تو مشتش خیلی محکم و تنگ گرفته بود
سریع رفت پیش تهیونگ که تهیونگ سریع خودشو جمع کرد و نشست کارول هم رو صندلی کناریش روبه روش نشست
کارول: کی این بلا رو سرت آورده؟
شرط
۸۰ لایک ۱۰۰ کام
۳۵.۸k
۰۱ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.