"آلبوم مشترک"
"آلبوم مشترک"
p19
ات ویو جونگ کوک گفت کیفم پیششه و میخواست ببینتم منم گفتم نمیتونم بعدم به خاطر بابام دو روز مرخصی گرفتم
پرش زمانی به ۳ روز بعد
ات ویو
امروز باید تمرین میکردیم تا برا کنسرت آماده میشدیم حاضر شدم و رفتم کمپانی
......
پرش زمانی به بعد از تمرین
پیش اعضا بودم که جیمین صدام کرد
.......
هردو رو پشت بوم وایساده بودیم جیمین چند قدمی اومد جلو
جیمین:اممم میگم تمرینات سخته نه..حتما خسته شدی
_نع خوبم
جیمین:ولی فروش آلبوم خوب بود حمایت خوب داشت
_آره....لبخند...
جیمین:هیچی دیگه ..همینو میخواستم بگم
_آها.. اوک پس من میرم
داشتم میرفتم کهجیمین صدام کرد
جیمین:ات
به سمتش برگشتم
جیمین :میشه باهام بیای سرقرار.....اصن بیا امروز وقتی از اینجا رفتیم قرار بزاریم ...هومم؟
_نمیتونم...اروم ...
جیمین:مجبور نیستی الان جواب بدی
_نع کلن جوابم همینه
اروم از کنار جیمین گذشتم رفتم پیش بقیه بعد چند دیقه جیمین هم اومد به خاطر کاری که باهاشون دم عذاب وجدان داشتم ولی باید با صداقت میبودم ولی بر خلاف تصورم جیمین لبخند به لب اومد پیش ما ....نگاهمو بین اعضا چرخوندم واقعا باورم نمیشد با یه گروه پسرونه به ایم موفقی و معروفی همکاری میکنم ...همینجور که نگاهمو گذار اطرافم میچر خوندم نگام رو جونگ کوک قفل شد جونگ کوک داشت شیرموز به دست تو گوشیش چرخی خیلی میزد تا منو دید یه شیرموز برداشت با لبخند به طرفم اومد
شیرموز رو به سمتم گرفتم
+حتما خسته شدی بیا..لبخند..
_ازدست گرفتم:ممنون
جونگ کوک اومد نزدیکای من نشست شروع کردم بابام صحبت کردن
درمورد دوره کاراموزیمون صحبت میکردیم جونگ کوک با لبخند حرف میزد و بین صحبت چند تا شوخی هم میکرد اون چشای سیاه تیله ایش قتی میخندیدن زیباییش چندین برابر میشد
جونگ کوک ویو
ات اومدو یه گوشه نشست از طرز نگاهش میشد فهمید داره فکر میکنه رفتم پیشش تا تنها نباشه البته من فقط بهنو میخاستم تا برم پیشش باهاش باشم
.....
جی هون ویو
چند روز پیش هونجو اومد دم خونم تا خوردم منو زد
دختره هرزه همیه چیو لو داده بود دارم برات به خاطر همین الان دارم تعقیبش میکنم نا زهرمو براش بریزم
رفته بود کمپانی چون اونجا از امنیت بالایی برخورد دار بود نمیتونستم زیاد از نزدیک ات رو بِپام
......
تا فرصتگثرم اومد رفتم تا رخ ماشین ات رو پنچر کنم تا حداقل بهانه ای جورکنم برا نزدیک شدن بهش
رفتمو ایدمو عملی کردم
.......
ات اومد بیرون ......
p19
ات ویو جونگ کوک گفت کیفم پیششه و میخواست ببینتم منم گفتم نمیتونم بعدم به خاطر بابام دو روز مرخصی گرفتم
پرش زمانی به ۳ روز بعد
ات ویو
امروز باید تمرین میکردیم تا برا کنسرت آماده میشدیم حاضر شدم و رفتم کمپانی
......
پرش زمانی به بعد از تمرین
پیش اعضا بودم که جیمین صدام کرد
.......
هردو رو پشت بوم وایساده بودیم جیمین چند قدمی اومد جلو
جیمین:اممم میگم تمرینات سخته نه..حتما خسته شدی
_نع خوبم
جیمین:ولی فروش آلبوم خوب بود حمایت خوب داشت
_آره....لبخند...
جیمین:هیچی دیگه ..همینو میخواستم بگم
_آها.. اوک پس من میرم
داشتم میرفتم کهجیمین صدام کرد
جیمین:ات
به سمتش برگشتم
جیمین :میشه باهام بیای سرقرار.....اصن بیا امروز وقتی از اینجا رفتیم قرار بزاریم ...هومم؟
_نمیتونم...اروم ...
جیمین:مجبور نیستی الان جواب بدی
_نع کلن جوابم همینه
اروم از کنار جیمین گذشتم رفتم پیش بقیه بعد چند دیقه جیمین هم اومد به خاطر کاری که باهاشون دم عذاب وجدان داشتم ولی باید با صداقت میبودم ولی بر خلاف تصورم جیمین لبخند به لب اومد پیش ما ....نگاهمو بین اعضا چرخوندم واقعا باورم نمیشد با یه گروه پسرونه به ایم موفقی و معروفی همکاری میکنم ...همینجور که نگاهمو گذار اطرافم میچر خوندم نگام رو جونگ کوک قفل شد جونگ کوک داشت شیرموز به دست تو گوشیش چرخی خیلی میزد تا منو دید یه شیرموز برداشت با لبخند به طرفم اومد
شیرموز رو به سمتم گرفتم
+حتما خسته شدی بیا..لبخند..
_ازدست گرفتم:ممنون
جونگ کوک اومد نزدیکای من نشست شروع کردم بابام صحبت کردن
درمورد دوره کاراموزیمون صحبت میکردیم جونگ کوک با لبخند حرف میزد و بین صحبت چند تا شوخی هم میکرد اون چشای سیاه تیله ایش قتی میخندیدن زیباییش چندین برابر میشد
جونگ کوک ویو
ات اومدو یه گوشه نشست از طرز نگاهش میشد فهمید داره فکر میکنه رفتم پیشش تا تنها نباشه البته من فقط بهنو میخاستم تا برم پیشش باهاش باشم
.....
جی هون ویو
چند روز پیش هونجو اومد دم خونم تا خوردم منو زد
دختره هرزه همیه چیو لو داده بود دارم برات به خاطر همین الان دارم تعقیبش میکنم نا زهرمو براش بریزم
رفته بود کمپانی چون اونجا از امنیت بالایی برخورد دار بود نمیتونستم زیاد از نزدیک ات رو بِپام
......
تا فرصتگثرم اومد رفتم تا رخ ماشین ات رو پنچر کنم تا حداقل بهانه ای جورکنم برا نزدیک شدن بهش
رفتمو ایدمو عملی کردم
.......
ات اومد بیرون ......
۵.۵k
۱۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.