• Wild rose cabaret •
• Wild rose cabaret •
#part43
#leoreza
کل بطری رو سر کشید که صورتش از تلخیش جمع شد
پانیذ: اخیش تمومش کردم
و بعد خنده ای کرد که طی قابل پیش بینی نشده بطریش محکم کوبید به بطریم
که کل محتویاتش ریخت بیرون و با حالت بامزه ای گف
پانیذ:عیی وای ریخت که
قهقهه ام رفت بالا که بهت زده نگام کرد
پانیذ:چیشده
واای این باز مست شد که خاک تو سرت رضا حالا بیا جمعش کن
رضا:چیزی نی بیا بریم تو ماشین هومم
سری تکون داد و دستم گرفت بلند شدیم
پانیذ:اسمت چی بود تو
لب گزیدم
رضا:من بی عضوم
پانیذ:اووو چه اسم قشنگی
در ماشین رو باز کردم نشوندمش رو صندلی شاگرد
پانیذ:گاوو
با چشای گرد نگاش کردم
رضا:جانن
پانیذ:میگم گاو گاوو
رضا:خب کوو
پانیذ: پشت سرته
رضا:میدونم مست شدی ولی دیگه به حرفای یه مست گوش نمیکنم من
خنده ای کرد
پانیذ:ویی ویی گاو قرمز شدد
رضا:عی بابا
برگشتم که با پلیس گشت شهر روبرو شدم
رضا: بفرمایید
پلیس : این وقت شب بیرون چیکار میکنین
رضا:اومده بودیم دور بزنیم
پلیس:مسافر هستین یا گردشگر چون قیافتون نمیخوره
رضا:بله مسافر هستیم با دوستان اومدیم
پلیس لبخندی زد
پلیس:خوش بگذره بهتون
رضا:ممنون
پانیذ:هندونه چه جوریه؟؟
لبخند دستپاچه ای زدم که خواستم جوابش رو بدم دوباره سوال کرد
پانیذ:موز و هلو چه جوریه خوشگله؟؟
پلیس:ببخشید خانمون هست
رضا:بله
پلیس:پس بفرمایین خدانگهدار
سری تکون دادم درو بستم سوار ماشین شدم
پانیذ:نگفتی
رضا:چیو
پانیذ:هلو رو دیگه
رضا:خوبه خوشگله
پانید:شبیه چیه
چینی به بینیم دادم و لب زدم
رضا:شبیه باسن تو
پانیذ:شبیه باسن من
رضا:اوممم
پانیذ:یعنی انقدر بزرگه پس ببین موز چطوریع
دیگه نتونستم خودمو نگه دارم قهقهه ام تو کابین ماشین پیچییده
رضا:از دست تو دختر بریم هتل
پانیذ:هتل چطوریه
رضا:اون شبیه ساختمان های بزرگه که کلی اتاق داره و قراره ما بریم تو یکی از همون اتاقا
پانیذ:اتاق چیکار میکنیم
گوشه ی لبم گاز گرفتم
رضا:هیچی میخابیم
اومیی گفت که رفتین هتل اتاق 1 نفره نداشت مجبور شدم دوتامونم تو یه اتاق باشیم
لباس هامون رو با لباس راحتی های توی اتاق عوض کردیم
پیرهنم دراوردم و فقط با شلوار دراز کشیدم رو تخت که پانیذ با چشاش نگام میکرد
رضا:چیشده رز وحشی
پانیذ:الان بخابیم
رضا:ارع دیگه
سری تکون داد که چشاش رو بست وقتی مطمئن شدم خوابیده منم خوابیدم. .
#panleo
#mehrshad
#ardiya
#پانلئو
#محراشاد
#اردیا
#part43
#leoreza
کل بطری رو سر کشید که صورتش از تلخیش جمع شد
پانیذ: اخیش تمومش کردم
و بعد خنده ای کرد که طی قابل پیش بینی نشده بطریش محکم کوبید به بطریم
که کل محتویاتش ریخت بیرون و با حالت بامزه ای گف
پانیذ:عیی وای ریخت که
قهقهه ام رفت بالا که بهت زده نگام کرد
پانیذ:چیشده
واای این باز مست شد که خاک تو سرت رضا حالا بیا جمعش کن
رضا:چیزی نی بیا بریم تو ماشین هومم
سری تکون داد و دستم گرفت بلند شدیم
پانیذ:اسمت چی بود تو
لب گزیدم
رضا:من بی عضوم
پانیذ:اووو چه اسم قشنگی
در ماشین رو باز کردم نشوندمش رو صندلی شاگرد
پانیذ:گاوو
با چشای گرد نگاش کردم
رضا:جانن
پانیذ:میگم گاو گاوو
رضا:خب کوو
پانیذ: پشت سرته
رضا:میدونم مست شدی ولی دیگه به حرفای یه مست گوش نمیکنم من
خنده ای کرد
پانیذ:ویی ویی گاو قرمز شدد
رضا:عی بابا
برگشتم که با پلیس گشت شهر روبرو شدم
رضا: بفرمایید
پلیس : این وقت شب بیرون چیکار میکنین
رضا:اومده بودیم دور بزنیم
پلیس:مسافر هستین یا گردشگر چون قیافتون نمیخوره
رضا:بله مسافر هستیم با دوستان اومدیم
پلیس لبخندی زد
پلیس:خوش بگذره بهتون
رضا:ممنون
پانیذ:هندونه چه جوریه؟؟
لبخند دستپاچه ای زدم که خواستم جوابش رو بدم دوباره سوال کرد
پانیذ:موز و هلو چه جوریه خوشگله؟؟
پلیس:ببخشید خانمون هست
رضا:بله
پلیس:پس بفرمایین خدانگهدار
سری تکون دادم درو بستم سوار ماشین شدم
پانیذ:نگفتی
رضا:چیو
پانیذ:هلو رو دیگه
رضا:خوبه خوشگله
پانید:شبیه چیه
چینی به بینیم دادم و لب زدم
رضا:شبیه باسن تو
پانیذ:شبیه باسن من
رضا:اوممم
پانیذ:یعنی انقدر بزرگه پس ببین موز چطوریع
دیگه نتونستم خودمو نگه دارم قهقهه ام تو کابین ماشین پیچییده
رضا:از دست تو دختر بریم هتل
پانیذ:هتل چطوریه
رضا:اون شبیه ساختمان های بزرگه که کلی اتاق داره و قراره ما بریم تو یکی از همون اتاقا
پانیذ:اتاق چیکار میکنیم
گوشه ی لبم گاز گرفتم
رضا:هیچی میخابیم
اومیی گفت که رفتین هتل اتاق 1 نفره نداشت مجبور شدم دوتامونم تو یه اتاق باشیم
لباس هامون رو با لباس راحتی های توی اتاق عوض کردیم
پیرهنم دراوردم و فقط با شلوار دراز کشیدم رو تخت که پانیذ با چشاش نگام میکرد
رضا:چیشده رز وحشی
پانیذ:الان بخابیم
رضا:ارع دیگه
سری تکون داد که چشاش رو بست وقتی مطمئن شدم خوابیده منم خوابیدم. .
#panleo
#mehrshad
#ardiya
#پانلئو
#محراشاد
#اردیا
۱۱.۷k
۰۴ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.