• Wild rose cabaret •
• Wild rose cabaret •
#part41
#leoreza
شیطونیم گل کرده بود
شده بودم مث بچهای دبیرستانی با فکر های تو سر خودمم خندم میگرفت
گارسون لیوانامون اورد
کمی ازش خوردم و با لب خندی که کنج لبم قرار گرفته بود لب زدم
رضا:خب تنها شدیم هلو وحشی
نفسی حرص داری کشید که انگار کیلو کیلو بهم انرژی وارد میشد
پانیذ:بی عضوو
اخمی فرضی کردم
رضا:عی بابا قرار شد لقابامون عوض بشه هاا چطور من بهت میگم هلو وحشی توان بگو با عضو نر چطوره
از گیلاسش خورد و ابرویی بالا انداخت
پانیذ:نه حال نمیده
رضا:اومم باشه
چشم ازش برداشتم که یه دختری با موهای بلوند نزدیکم شد
با لوندی دستش رو دور بازوش حلقه کرد
دختر:تنهایی خوشتیپ
دختر پانیذ رو نمیدید و
نگاهی گذرایی به پانیذ کردم که حرفی نمیزد ولی حرص میخورد
چیکار کنم حرصش زو دوس داشتم
رضا:اره اسمتون فقط
هلیا: هلیا هستم هلی صدام کن عشقم
دستم سمتش دراز کردم
رضا:اومم بریم پیست رقص بانو
هلیا:بریمم
بلند شدم و به سمت جایی که اهنگ ملایمی پخش شده بود رفتیم بدون حرف باهام
همراهی میکرد از دور می پایدمش که از حرص قرمز شده
ای الان شد هلوی رسیده وحشی
بعد 10مین رفتیم کنار میزی که تنفلات بود که نمیدونم پانیذ از کجا پیداش شد
و دستش دور بازوم حلقه کرد
و با تنه به هلیا گف
پانیذ:ععه عزیزم اینجایی چقد دنبالت گشتم
یه تای ابروم دادم بالا
رضا:اشکال نداره یکی یدونم اتفاقا داشتم سراغتو میگرفتم
سرم که یکم پایین بود خودشو کشید بالا و بوسع ای به لبام زد
و جشمکی زد
پانیذ:بریمم
نچ نچ نگاش کنه این از این کار ها هم بلد بود ما خبر نداشتیم
و اجازه ای به هلیا ندادیم و به سمت سالن بیلیارد رفتیم
رضا:حسودید شد رز وحشی هومم
پانیذ:من برای چی؟
رضا:داری انکار میکنیاا خودت الان اومدی دنبالم
پانیذ:اینجا همه با پارتنرشون هستن
رضا:من که میدونم حسودی کردی ولی عیب نداره میشینیم
بازی بقیه رو نگا میکنیم
سری تکون داد و نشستیم رو مبل و به بازی نگاه دوختیم
محو بازی بود و منم محو دیدنش بودم
هم خوب بود هم بد کلا 50 و 50 بود
پانیذ:حوصله ام سر رفت
رضا:پایه یه الکل تند
پانیذ:اومم نمیدونم بعد کی جمع مون میکنع
رضا:بچها رو میپیچونیم میریم هتل شب
با چشای گرد نگام کرد
رضا:نترس چیزی نمیشه خب من الان به ارسلان تکست میدم
پانیذ:مطمئنی
رضا:اره بابا....
#panleo
#mehrshad
#ardiya
#پانلئو
#محراشاد
#اردیا
#part41
#leoreza
شیطونیم گل کرده بود
شده بودم مث بچهای دبیرستانی با فکر های تو سر خودمم خندم میگرفت
گارسون لیوانامون اورد
کمی ازش خوردم و با لب خندی که کنج لبم قرار گرفته بود لب زدم
رضا:خب تنها شدیم هلو وحشی
نفسی حرص داری کشید که انگار کیلو کیلو بهم انرژی وارد میشد
پانیذ:بی عضوو
اخمی فرضی کردم
رضا:عی بابا قرار شد لقابامون عوض بشه هاا چطور من بهت میگم هلو وحشی توان بگو با عضو نر چطوره
از گیلاسش خورد و ابرویی بالا انداخت
پانیذ:نه حال نمیده
رضا:اومم باشه
چشم ازش برداشتم که یه دختری با موهای بلوند نزدیکم شد
با لوندی دستش رو دور بازوش حلقه کرد
دختر:تنهایی خوشتیپ
دختر پانیذ رو نمیدید و
نگاهی گذرایی به پانیذ کردم که حرفی نمیزد ولی حرص میخورد
چیکار کنم حرصش زو دوس داشتم
رضا:اره اسمتون فقط
هلیا: هلیا هستم هلی صدام کن عشقم
دستم سمتش دراز کردم
رضا:اومم بریم پیست رقص بانو
هلیا:بریمم
بلند شدم و به سمت جایی که اهنگ ملایمی پخش شده بود رفتیم بدون حرف باهام
همراهی میکرد از دور می پایدمش که از حرص قرمز شده
ای الان شد هلوی رسیده وحشی
بعد 10مین رفتیم کنار میزی که تنفلات بود که نمیدونم پانیذ از کجا پیداش شد
و دستش دور بازوم حلقه کرد
و با تنه به هلیا گف
پانیذ:ععه عزیزم اینجایی چقد دنبالت گشتم
یه تای ابروم دادم بالا
رضا:اشکال نداره یکی یدونم اتفاقا داشتم سراغتو میگرفتم
سرم که یکم پایین بود خودشو کشید بالا و بوسع ای به لبام زد
و جشمکی زد
پانیذ:بریمم
نچ نچ نگاش کنه این از این کار ها هم بلد بود ما خبر نداشتیم
و اجازه ای به هلیا ندادیم و به سمت سالن بیلیارد رفتیم
رضا:حسودید شد رز وحشی هومم
پانیذ:من برای چی؟
رضا:داری انکار میکنیاا خودت الان اومدی دنبالم
پانیذ:اینجا همه با پارتنرشون هستن
رضا:من که میدونم حسودی کردی ولی عیب نداره میشینیم
بازی بقیه رو نگا میکنیم
سری تکون داد و نشستیم رو مبل و به بازی نگاه دوختیم
محو بازی بود و منم محو دیدنش بودم
هم خوب بود هم بد کلا 50 و 50 بود
پانیذ:حوصله ام سر رفت
رضا:پایه یه الکل تند
پانیذ:اومم نمیدونم بعد کی جمع مون میکنع
رضا:بچها رو میپیچونیم میریم هتل شب
با چشای گرد نگام کرد
رضا:نترس چیزی نمیشه خب من الان به ارسلان تکست میدم
پانیذ:مطمئنی
رضا:اره بابا....
#panleo
#mehrshad
#ardiya
#پانلئو
#محراشاد
#اردیا
۱۳.۳k
۲۸ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.