Love with die
Love with die
Part ۱۴
ا/ت: تهیونگ نتونست آب دهنشو قورت بده و سرفه کرد و فردی به نام یونگی براش آب آورد..جیمینم با جیهوپ چشمای گشاد شده بهم نگاه میکردند و جینا بالا سرم بود* چتونه؟
جیهوپ: هیچی..هیچی استراحت کن
ته: خب جنسیتاشون چیه؟
لیا؛ هفته بعد معلوم میشه ولی به احتمال زیاد یکی دختر و یکی پسر بشه چوم تخمک بهم چسبیده نیستش از دوتا تخمک جداس
جیهوپ: الان کوک بود میگفت نمیخواد اینقدر با جزئیات عملمونو توضیح بدی😂
ا/ت: 🙂
ا/ت: داشتم قدم میزدم که اتاقی توجهمو جلب کردکه چند بار از جلوش رد میشدم ولی محل نمیداد که خدمتکار ها میرفتن اتاق* ببخشید اینجا اتاق کیه؟ ( فقط من و خدمتکار ها اینجا بودیم با یونگی که خوابیده بود)
خدمتکار: اتاق آقای جئون
ا/ت: چی؟ ( آروم)
خدمتکار: شت نباید میگفتم احتمالا ا/ته* خانوم.. من....رفتم یونگی رو صدا کنم*
ا/ت: بدو بدو اومدم اتاق یک نفر که درست مثل اون که همیشه پشتش به من بود برگشت و بع من نگاه کرد ولی با این فرق که با کمک یک چوب ایستاده بود..داشت لبخند میزد که لبخندش خشک شد*جونگ کوک؟
کوک: داری گریه میکنی؟.. خوشحالم پیدام کردی..خدمتکارا خبراتو بهم میدادن..میدونم خیلی ازم سوال..پرید تو بغلم و شروع کرد به گریه کردن*
ا/ت:وو.....تووو...خیلی..خیلی...بیشعورییی..چطور..چطور منو تنها گذاشتی؟
کوک: میبینی که هنوز کامل درمان نشدم از اون موقع فقط با کمک چوب راه میرم که دو هفته بعد دیگه کاملا هرکاری دلم بخواد میکنم و میخواستم اولین کاری که بکنم این باشه که دنبال تو بگردم بخاطر همین تهیونگ و بچها رو دنبالت فرستادم..
ا/ت: خیلی دلم برات تنگ شده بود احمق
کوک: خنده* منم
ا/ت: تا سرمو از شونش برداشتم که سرزنشش کنم چرا میخنده دیدم داره با گریه میخنده * دیونه :) لبشو بوسیدم* تهیونگم که جلوی در بود رفت و در رو بست*
کوک: سوالات همو جواب دادیم که ا/ت خوابش برد* درست همون موقعی که ا/ت رفت دکترم زنگ زد و گفت درمانش پیدا شدع ولی چهار ماه یا پنج ماه طول میکشه منم بخاطر ا/ت قبول کردم و تصمیم گرفتم بعد درمانم پیداش کنم
Part ۱۴
ا/ت: تهیونگ نتونست آب دهنشو قورت بده و سرفه کرد و فردی به نام یونگی براش آب آورد..جیمینم با جیهوپ چشمای گشاد شده بهم نگاه میکردند و جینا بالا سرم بود* چتونه؟
جیهوپ: هیچی..هیچی استراحت کن
ته: خب جنسیتاشون چیه؟
لیا؛ هفته بعد معلوم میشه ولی به احتمال زیاد یکی دختر و یکی پسر بشه چوم تخمک بهم چسبیده نیستش از دوتا تخمک جداس
جیهوپ: الان کوک بود میگفت نمیخواد اینقدر با جزئیات عملمونو توضیح بدی😂
ا/ت: 🙂
ا/ت: داشتم قدم میزدم که اتاقی توجهمو جلب کردکه چند بار از جلوش رد میشدم ولی محل نمیداد که خدمتکار ها میرفتن اتاق* ببخشید اینجا اتاق کیه؟ ( فقط من و خدمتکار ها اینجا بودیم با یونگی که خوابیده بود)
خدمتکار: اتاق آقای جئون
ا/ت: چی؟ ( آروم)
خدمتکار: شت نباید میگفتم احتمالا ا/ته* خانوم.. من....رفتم یونگی رو صدا کنم*
ا/ت: بدو بدو اومدم اتاق یک نفر که درست مثل اون که همیشه پشتش به من بود برگشت و بع من نگاه کرد ولی با این فرق که با کمک یک چوب ایستاده بود..داشت لبخند میزد که لبخندش خشک شد*جونگ کوک؟
کوک: داری گریه میکنی؟.. خوشحالم پیدام کردی..خدمتکارا خبراتو بهم میدادن..میدونم خیلی ازم سوال..پرید تو بغلم و شروع کرد به گریه کردن*
ا/ت:وو.....تووو...خیلی..خیلی...بیشعورییی..چطور..چطور منو تنها گذاشتی؟
کوک: میبینی که هنوز کامل درمان نشدم از اون موقع فقط با کمک چوب راه میرم که دو هفته بعد دیگه کاملا هرکاری دلم بخواد میکنم و میخواستم اولین کاری که بکنم این باشه که دنبال تو بگردم بخاطر همین تهیونگ و بچها رو دنبالت فرستادم..
ا/ت: خیلی دلم برات تنگ شده بود احمق
کوک: خنده* منم
ا/ت: تا سرمو از شونش برداشتم که سرزنشش کنم چرا میخنده دیدم داره با گریه میخنده * دیونه :) لبشو بوسیدم* تهیونگم که جلوی در بود رفت و در رو بست*
کوک: سوالات همو جواب دادیم که ا/ت خوابش برد* درست همون موقعی که ا/ت رفت دکترم زنگ زد و گفت درمانش پیدا شدع ولی چهار ماه یا پنج ماه طول میکشه منم بخاطر ا/ت قبول کردم و تصمیم گرفتم بعد درمانم پیداش کنم
- ۱۳.۵k
- ۲۰ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط