پارت(7)🙏🏻💔🥺
پارت(7)🙏🏻💔🥺
رائون:بله رئیس هر چی شما بفرمایید
جیوو:پدر من
هوپی:ش..شما اینجا چیکار میکنین؟؟
...
(اقای لی=ا.ل)
هوپی:اقای لی شما اینجا چیکار میکنین؟
ا.ل:هوسوک تویی؟
هوپی:بله
ا.ل:اومدم قرارداد جدید با این شرکت ببندم
رائون:خب اقای لی لطفا اینجارو امضا کنید
هوپی:یعنی چی؟برای چی قرار داد و با شرکت ما فسخ کردین؟
جیوو:باید به شما اطلاع میدادیم؟
هوپی:به همین راحتیا نمیشه
رائون:چرا میشه ما خسارت میدیم ولی وقتی که مبلغ و تمام و کمال پرداخت کنین
ا.ل:دخترم اینجا چ خبره؟
هوپی:دخترتون؟
جیوو:پدر همونی که بهتون تعریف کردم
ا.ل:اهان پس خودشه *رو به هوسوک:
ببینید اقای جانگ این قرارداد امروز با من بسته شده منم مهلت میدم برای پرداخت ولی امیدوارم کامل مبلغ رو دریافت کنم
هوپی:ولی دخترتون برای چی ..
ا.ل:من به دخترم اعتماد کامل دارم ولی لازم نیست دلیلشو بدونم
تا الانم که خودش خواسته روی پاهاش وایسه منم گفتم باشه ولی الان میخوام کمکش کنم ، درسته بزرگ ترین شرکت و داره اونم با تلاشای خودش ولی این از حمایت پدر چیزی کم نمیکنه *داشت میرفت* به پدر هم سلام منو برسون
*رفت*
هوپی:ببینم مگه رائون رئیس شرکت نبود؟
رائون:ی زره تو نقشم زیادی فرو رفتم ولی خدایی خیلی کیف داد*پوزخند*
هوپی:چرا داری این کار و با ما میکنی؟
رائون:به همون دلیلی که مادرت با من میکرد و توم چیزی نمیگفتی
هوپی:الان دلت خنک شد؟الان که خانوادم از هم پاشید راحت شدی ؟ منو که تنها گذاشتی باز چی میخوای؟
رائون:میخواستم انتقام این همه سال و بگیرم ، دیگه خسته شده بودم از اون همه تحقیر کل خانوادت با من بد برخورد میکردن حتی خود تو یادو نیست غرور منو خورد کردی؟
هوپی:...
*رائون دیگه نتونست و زد زیر گره و از اتاق خارج شد*
جیوو:ببین اقای جانگ این تنها کاری بود که میتونستم برای دوستم انجام بدم ؛ حالا هم میتونین برین ولی قرارمون یاتون باشه من حداکثر یک ماه بهتون فرصت برگشت سهام و میدم *و از اتاق جارج شد*
رائون:بله رئیس هر چی شما بفرمایید
جیوو:پدر من
هوپی:ش..شما اینجا چیکار میکنین؟؟
...
(اقای لی=ا.ل)
هوپی:اقای لی شما اینجا چیکار میکنین؟
ا.ل:هوسوک تویی؟
هوپی:بله
ا.ل:اومدم قرارداد جدید با این شرکت ببندم
رائون:خب اقای لی لطفا اینجارو امضا کنید
هوپی:یعنی چی؟برای چی قرار داد و با شرکت ما فسخ کردین؟
جیوو:باید به شما اطلاع میدادیم؟
هوپی:به همین راحتیا نمیشه
رائون:چرا میشه ما خسارت میدیم ولی وقتی که مبلغ و تمام و کمال پرداخت کنین
ا.ل:دخترم اینجا چ خبره؟
هوپی:دخترتون؟
جیوو:پدر همونی که بهتون تعریف کردم
ا.ل:اهان پس خودشه *رو به هوسوک:
ببینید اقای جانگ این قرارداد امروز با من بسته شده منم مهلت میدم برای پرداخت ولی امیدوارم کامل مبلغ رو دریافت کنم
هوپی:ولی دخترتون برای چی ..
ا.ل:من به دخترم اعتماد کامل دارم ولی لازم نیست دلیلشو بدونم
تا الانم که خودش خواسته روی پاهاش وایسه منم گفتم باشه ولی الان میخوام کمکش کنم ، درسته بزرگ ترین شرکت و داره اونم با تلاشای خودش ولی این از حمایت پدر چیزی کم نمیکنه *داشت میرفت* به پدر هم سلام منو برسون
*رفت*
هوپی:ببینم مگه رائون رئیس شرکت نبود؟
رائون:ی زره تو نقشم زیادی فرو رفتم ولی خدایی خیلی کیف داد*پوزخند*
هوپی:چرا داری این کار و با ما میکنی؟
رائون:به همون دلیلی که مادرت با من میکرد و توم چیزی نمیگفتی
هوپی:الان دلت خنک شد؟الان که خانوادم از هم پاشید راحت شدی ؟ منو که تنها گذاشتی باز چی میخوای؟
رائون:میخواستم انتقام این همه سال و بگیرم ، دیگه خسته شده بودم از اون همه تحقیر کل خانوادت با من بد برخورد میکردن حتی خود تو یادو نیست غرور منو خورد کردی؟
هوپی:...
*رائون دیگه نتونست و زد زیر گره و از اتاق خارج شد*
جیوو:ببین اقای جانگ این تنها کاری بود که میتونستم برای دوستم انجام بدم ؛ حالا هم میتونین برین ولی قرارمون یاتون باشه من حداکثر یک ماه بهتون فرصت برگشت سهام و میدم *و از اتاق جارج شد*
۸۷.۰k
۰۲ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.