پارت(5)🙏🏻💔🥺
پارت(5)🙏🏻💔🥺
پرش زمانی به شب:/
جیوو:رائون اماده ای؟
رائون:عاره بریم
...
جیوو:واووووووو چ لباسییییییی واقعا محشر شدی
رائون:ما اینیم دیگه
رفتن بیرون سوار ماشین بشن:/
رائون:واوووو ماشینو برممممممم
جیوو:پس چی فک کردی خانم بفرمایید*در و براش باز کرد*
رائون:ممنون
...
جیوو:رسیدیم پیاده شو
رائون: اوکی
..
وقتی رفتیم داخل همه چشما روی من بود چون واقعا خیلی خوشگل شده بودم(از خود راضی)
همینطوری داشتیم جلو تر میرفتیم که مامان هوسوک مارو دید، خیی تعجب کرده بود
هوپی:مادر جو...*با دیدن رائون شوکه شد*
ما.ه:تو اینجا چیکار میکنی؟توی مهمونی به این بزرگی که فقط برای شما میشه پولدار تشرف اوردی؟اینجام دست از پسرم نمیکشی؟میخوای همه مال و اموالشو برا خودت کنی؟*همه داشتن نگاهش میکردن و بهش میخندیدن*
روبه جیوو: خانم لی خوش امدین
جیوو:ایشون...
رائون:چیزی نگو؛ خانم جانگ همچین انتظاری از شما نداشتم واقعا
م.ه:چیه انتظار داری به فقیر فقرا راه بدم*خنده بلند که همه هم بخندن*
رائون:فک کنم باید از همکاری باهاتون صرف نظر کنم درسته؟ هنوز منو نشناختین من هوانگ رائون بزرگ ترین سرمایه گذار شرکت شما و رئیس شرکت فناوری های پیشرفته
با این حرف رائون کل سالن ساکت شدن مامان هوسوک تعجب کرده بود
جیوو:من تا الان نماینده ای بودم که فقط شرکتشون رو اداره میکرد ، چون ایشون نمیخواستن شناخته بشن
م.ه:ی..ینی؟
رائون:پس خانم لی قراردادمون رو با این شرکت فسخ کنید و کل مبلغ پرداختی رو پس بگیرید
ب.ه:خانم هوانگ گستاخی همسر منو ببخشید لطفا
رائون: .. باش بخاطر شما
ب.ه:بفرمایید از خودتون پذیرایی کنید
رائون:بله ممنون
هوسوکم توی مدت حرفی نزد و فقط توی بهت بود خیلی شوکه شده بود
...
جیوو:خوب چِزوندیشااااا
رائون:پس چی فکر کردی؟باید جواب اون همه تحقیرشونو میدادم تازه هنوز کاری نکردم
جیوو:پس موفق باشی
رائون:ممنون
...
نشسته بودیم خیلی نگاهمون میکردن چون تقریبا میدونستن من و اوسوک با هم زن و شوهر بودیم و طلاق گرفتیم
..
ب.ه:خانم هوانگ خیلی لطف کردین تشریف اوردین
رائون:خواهش میکنم ولی باید بعضی از جاها نیومد ایندفعه استثنا بود
ب.ه:اگه بخاطر اون موضیعه که من عذر خواهی کردم
رائون:بله اشکالی نداره بالاخره بعضی ها از موقعیت کسی خبر نداره*پوزخند*
مامان هوسوک هم کنار شوهرش داشت نگاش میکرد
رائون و جیوو خدافظی کردن و رفتن
....
رائون:فقط ی کار مونده
جیوو:اونش پای من
...
اسلاید دوم:لباس رائون
اسلاید سوم:لباس جیوو
..
زود گذاشتم به شرط اینکه لایک کنید و نظر بدین 🥺
پرش زمانی به شب:/
جیوو:رائون اماده ای؟
رائون:عاره بریم
...
جیوو:واووووووو چ لباسییییییی واقعا محشر شدی
رائون:ما اینیم دیگه
رفتن بیرون سوار ماشین بشن:/
رائون:واوووو ماشینو برممممممم
جیوو:پس چی فک کردی خانم بفرمایید*در و براش باز کرد*
رائون:ممنون
...
جیوو:رسیدیم پیاده شو
رائون: اوکی
..
وقتی رفتیم داخل همه چشما روی من بود چون واقعا خیلی خوشگل شده بودم(از خود راضی)
همینطوری داشتیم جلو تر میرفتیم که مامان هوسوک مارو دید، خیی تعجب کرده بود
هوپی:مادر جو...*با دیدن رائون شوکه شد*
ما.ه:تو اینجا چیکار میکنی؟توی مهمونی به این بزرگی که فقط برای شما میشه پولدار تشرف اوردی؟اینجام دست از پسرم نمیکشی؟میخوای همه مال و اموالشو برا خودت کنی؟*همه داشتن نگاهش میکردن و بهش میخندیدن*
روبه جیوو: خانم لی خوش امدین
جیوو:ایشون...
رائون:چیزی نگو؛ خانم جانگ همچین انتظاری از شما نداشتم واقعا
م.ه:چیه انتظار داری به فقیر فقرا راه بدم*خنده بلند که همه هم بخندن*
رائون:فک کنم باید از همکاری باهاتون صرف نظر کنم درسته؟ هنوز منو نشناختین من هوانگ رائون بزرگ ترین سرمایه گذار شرکت شما و رئیس شرکت فناوری های پیشرفته
با این حرف رائون کل سالن ساکت شدن مامان هوسوک تعجب کرده بود
جیوو:من تا الان نماینده ای بودم که فقط شرکتشون رو اداره میکرد ، چون ایشون نمیخواستن شناخته بشن
م.ه:ی..ینی؟
رائون:پس خانم لی قراردادمون رو با این شرکت فسخ کنید و کل مبلغ پرداختی رو پس بگیرید
ب.ه:خانم هوانگ گستاخی همسر منو ببخشید لطفا
رائون: .. باش بخاطر شما
ب.ه:بفرمایید از خودتون پذیرایی کنید
رائون:بله ممنون
هوسوکم توی مدت حرفی نزد و فقط توی بهت بود خیلی شوکه شده بود
...
جیوو:خوب چِزوندیشااااا
رائون:پس چی فکر کردی؟باید جواب اون همه تحقیرشونو میدادم تازه هنوز کاری نکردم
جیوو:پس موفق باشی
رائون:ممنون
...
نشسته بودیم خیلی نگاهمون میکردن چون تقریبا میدونستن من و اوسوک با هم زن و شوهر بودیم و طلاق گرفتیم
..
ب.ه:خانم هوانگ خیلی لطف کردین تشریف اوردین
رائون:خواهش میکنم ولی باید بعضی از جاها نیومد ایندفعه استثنا بود
ب.ه:اگه بخاطر اون موضیعه که من عذر خواهی کردم
رائون:بله اشکالی نداره بالاخره بعضی ها از موقعیت کسی خبر نداره*پوزخند*
مامان هوسوک هم کنار شوهرش داشت نگاش میکرد
رائون و جیوو خدافظی کردن و رفتن
....
رائون:فقط ی کار مونده
جیوو:اونش پای من
...
اسلاید دوم:لباس رائون
اسلاید سوم:لباس جیوو
..
زود گذاشتم به شرط اینکه لایک کنید و نظر بدین 🥺
۹۳.۸k
۰۲ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.