پارت
پارت ۱۵۶
جیمین به این کیوت بودن اش خندید سپس کمی نزدیک اش شد و گل روی چممن را برداشت سپس با نوازش گل روی پیشانی میونشی کشید و با احساس و آرامش گفت : شوخی نکردم چون باید اونجا از خودت مراقبت میکردی و نباید جلوی اون پسرا کم میاوردی
میونشی ریز خندید : باشه بابا بزرگ ..
جیمین آبرو بالا انداخت و با هینی گفت : عه بابا بزرگ ؟ ...
میونشی ریز خندید جیمین پرو اخم کرد : خوب مگه بد میگم ..
میونشی آروم پلک زد و تند تند تیله های چشم هایش را تکون داد .. از نظر مرد روبه رو اش به شدت کیوت و خوشگل اومد .. ناخودآگاه بی آنکه بهش فکر کند لبش را روی لب های نرم دخترک گذاشت .. شاید در حال متعجب بودن بود ولی حول دادنش هم کار خوبی نبود .. پس ضربان قلب اش را آرام میکرد ولی .. لعنت به این قلبی که حالا به شدت میتوپید ..
های بچه ها .. اومدم براتون فیک ظهور ازدواج رو بزارم ولی حمایت خیلی کمه میدونم رو درس هاتون مشغول هستین
خوب ممنون میشم
کامنت های این پستام به ۵۰ برسه و براتون فیک ظهور ازدواج رو میزارم فعلا شب خوش
جیمین به این کیوت بودن اش خندید سپس کمی نزدیک اش شد و گل روی چممن را برداشت سپس با نوازش گل روی پیشانی میونشی کشید و با احساس و آرامش گفت : شوخی نکردم چون باید اونجا از خودت مراقبت میکردی و نباید جلوی اون پسرا کم میاوردی
میونشی ریز خندید : باشه بابا بزرگ ..
جیمین آبرو بالا انداخت و با هینی گفت : عه بابا بزرگ ؟ ...
میونشی ریز خندید جیمین پرو اخم کرد : خوب مگه بد میگم ..
میونشی آروم پلک زد و تند تند تیله های چشم هایش را تکون داد .. از نظر مرد روبه رو اش به شدت کیوت و خوشگل اومد .. ناخودآگاه بی آنکه بهش فکر کند لبش را روی لب های نرم دخترک گذاشت .. شاید در حال متعجب بودن بود ولی حول دادنش هم کار خوبی نبود .. پس ضربان قلب اش را آرام میکرد ولی .. لعنت به این قلبی که حالا به شدت میتوپید ..
های بچه ها .. اومدم براتون فیک ظهور ازدواج رو بزارم ولی حمایت خیلی کمه میدونم رو درس هاتون مشغول هستین
خوب ممنون میشم
کامنت های این پستام به ۵۰ برسه و براتون فیک ظهور ازدواج رو میزارم فعلا شب خوش
- ۱۰.۰k
- ۲۹ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۹۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط