ماه زیبای من 2
ماه زیبای من 2
پارت بیستم
___________
پرش زمانی به دو ماه بعد
ویو ا.ت....
تو این دو ماه جین خیلی تلاش میکرد که من رو بدست بیاره و یونگی همه جا حواسش بهم بود حتی موقعی که نزدیک بود بمیرم
فلش بک به یک ماه پیش
تو عمارت تنها بودم و داشتم غذای مورد علاقه یونگی رو درست میکردم قرار بود یونگی ساعت هشت بیاد که بریم بیرون دور بزنیم پس شروع کردم به پختن غذا داشتم گوشت ها رو سرخ میکردم که احساس کردم یه چی تیز پشتم هست
&اگر تکان بخوری یا حرکت اضافه ای ببینم همینجا میکشمت
+کی هستی؟!
&یه آشنا ....البته با شوهرت برو جلو
+چ،چی؟!
&جا مدارک شوهرت رو نشون بده
+م،من نمیدونم کجاست
&هه ...فکر کردی باور میکنم ...گفتم نشون بده ....حرکت کن(داد)
سمت سالن حرکت کردم از کنار میز داشتم رد میشدم که یاد چاقویی که داخل کشو میز هست افتادم نشستم
&چیکار میکنی ؟!
+دارم مدارک رو در میارم
چاقو رو گرفتم سریع خواستم برگردم که بزنمش گلوم رو گرفت
&فکر کردی آنقدر احمقم ؟!....جای مدارک رو نشون بدهه(داد)
+ هر کاری کنی ...با،ز هم ن،نشون ن،میدم
خواست چاقو رو بهم بزنه که داد یه نفر در اومد
ویو یونگی
امروز کارم سریع تمام شد رفتم سمت خونه کلید انداختم داخل در و در رو باز کردم که با دیدن اتفاق رو به روم خون جلو چشمام رو گرفت سریع سمت اون مرده که گلو ا.ت رو گرفته بود حرکت کردم هلش دادم
ویو ات
یونگی با اون مرده دعوا میکرد مرده روی یونگی اومد چاقو رو بزنه داخل قلب یونگی که
ویو یونگی
مرده چاقو رو بالا برد داشت میزد بهم که افتاد رو زمین و قامت ا.ت نمایان شد که چاقو دستش بود و چاقو و دستاش خونی بود
+م،من کشتمش ...من کشتمشش (جیغ)
#ا.ت ا.ت ببین منو ...هیچ اتفاقی نیافتاد خب ؟! اگر پلیس اومد یا هر کسی چیزی گفت من این رو کشتم
پایان فلش بک
رو مبل نشسته بودم دیگه تصمیم خودم رو گرفته بودم امشب میخواستم به یونگی بگم که من بچه میخوام میخواستم بگم که...
نظر یادت نره رفیق!!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#JIN#fake
پارت بیستم
___________
پرش زمانی به دو ماه بعد
ویو ا.ت....
تو این دو ماه جین خیلی تلاش میکرد که من رو بدست بیاره و یونگی همه جا حواسش بهم بود حتی موقعی که نزدیک بود بمیرم
فلش بک به یک ماه پیش
تو عمارت تنها بودم و داشتم غذای مورد علاقه یونگی رو درست میکردم قرار بود یونگی ساعت هشت بیاد که بریم بیرون دور بزنیم پس شروع کردم به پختن غذا داشتم گوشت ها رو سرخ میکردم که احساس کردم یه چی تیز پشتم هست
&اگر تکان بخوری یا حرکت اضافه ای ببینم همینجا میکشمت
+کی هستی؟!
&یه آشنا ....البته با شوهرت برو جلو
+چ،چی؟!
&جا مدارک شوهرت رو نشون بده
+م،من نمیدونم کجاست
&هه ...فکر کردی باور میکنم ...گفتم نشون بده ....حرکت کن(داد)
سمت سالن حرکت کردم از کنار میز داشتم رد میشدم که یاد چاقویی که داخل کشو میز هست افتادم نشستم
&چیکار میکنی ؟!
+دارم مدارک رو در میارم
چاقو رو گرفتم سریع خواستم برگردم که بزنمش گلوم رو گرفت
&فکر کردی آنقدر احمقم ؟!....جای مدارک رو نشون بدهه(داد)
+ هر کاری کنی ...با،ز هم ن،نشون ن،میدم
خواست چاقو رو بهم بزنه که داد یه نفر در اومد
ویو یونگی
امروز کارم سریع تمام شد رفتم سمت خونه کلید انداختم داخل در و در رو باز کردم که با دیدن اتفاق رو به روم خون جلو چشمام رو گرفت سریع سمت اون مرده که گلو ا.ت رو گرفته بود حرکت کردم هلش دادم
ویو ات
یونگی با اون مرده دعوا میکرد مرده روی یونگی اومد چاقو رو بزنه داخل قلب یونگی که
ویو یونگی
مرده چاقو رو بالا برد داشت میزد بهم که افتاد رو زمین و قامت ا.ت نمایان شد که چاقو دستش بود و چاقو و دستاش خونی بود
+م،من کشتمش ...من کشتمشش (جیغ)
#ا.ت ا.ت ببین منو ...هیچ اتفاقی نیافتاد خب ؟! اگر پلیس اومد یا هر کسی چیزی گفت من این رو کشتم
پایان فلش بک
رو مبل نشسته بودم دیگه تصمیم خودم رو گرفته بودم امشب میخواستم به یونگی بگم که من بچه میخوام میخواستم بگم که...
نظر یادت نره رفیق!!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#JIN#fake
۲.۵k
۱۵ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.